طبیب دوار

جمع دانشجویان علوم پزشکی مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران

جمع دانشجویان علوم پزشکی مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران


اردوی علمی - زیارتی مشهد (بیستم تا بیست و سوم بهمن ماه)
طبیب دوار
طبقه بندی سوره ها

تکلیف چهارم...

سه شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۳، ۰۵:۲۸ ب.ظ

یا دائم اللطف...

سوره مبارکه طلاق را مطالعه نموده و جملات شرطی آن را رنگی کنید و با توجه به آنها ، 3 نکته در ارتباط با موضوع سوره بنویسید.

مهلت ارسال پاسخگویی تا ساعت 24 یکشنبه 26 مرداد ماه.

پاسخ های خود را در قسمت نظرات همین مطلب وارد کنید.

با تشکر...

موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۲۱
طبیب دوار

نظرات  (۳۰)

به نام خدا
1هر که بر خدا توکل کند، خدا او را کافی است خدا کار خود را به اجرا می رساند و هر چیز رااندازه ای قرار داده است آیه 3
2هر کس از خدا پروا کند بدیهایش را از او بزداید و پاداشش را بزرگ گرداند آیه 5
3هر کس به خدا بگرود و کار شایسته کند او را در باغهایى که از زیر [درختان] آن جویبارها روان است درمى‏آورد جاودانه در آن مى‏مانند آیه 11
۲۸ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۳۵ صفیه بلالی
با سلام و معذرت خواهی به بابت تاخیر
سوره ی طلاق که با موضوع طلاق آغاز می شود و به ارائه ی احکام طلاق می پردازد را اگر با کمی تأمل قرائت کنیم به نکته ی مهمی دست می یابیم و آن هم بیان قوانین و احکام مهمی که نه تنها مربوط به موضوع طلاق است بلکه دربردارنده ی تمام زندگی انسان نیز می شود و تکیه بر این قوانین و پایه ریزی زندگی بر اساس این آیات راه برون رفت از طلاق در زندگی و جدایی از خداوند را به انسان نشان می دهد. نکات زیر برگرفته از تفسیر المیزان می باشد:
1. تمامى احکام الهى حدود اعمال بندگان است، و کسى که از آن احکام تجاوز کند در حقیقت از حدود خدا تجاوز کرده و آن را رعایت ننموده، و کسى که چنین کند یعنى نافرمانى پروردگار خود کند، به خود ستم کرده است.
2." وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ" و هر کس از محرمات الهى به خاطر خدا و ترس از او بپرهیزد، و حدود او را نشکند، و حرمت شرایعش را هتک ننموده، به آن عمل کند" یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً" خداى تعالى برایش راه نجاتى از تنگناى مشکلات زندگى فراهم مى‏کند.
3." وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ"- و کسى که بر خدا توکل کند، از نفس و هواهاى آن، و فرمانهایى که مى‏دهد، خود را کنار بکشد و اراده خداى سبحان را بر اراده خود مقدم بدارد، و عملى را که خدا از او مى‏خواهد بر عملى که خودش دوست دارد ترجیح بدهد، و به عبارتى دیگر به دین خدا متدین شود و به احکام او عمل کند.
" فَهُوَ حَسْبُهُ"- چنین کسى خدا کافى و کفیل او خواهد بود، و آن وقت آنچه را که او آرزو کند، خداى تعالى هم همان را برایش مى‏خواهد، البته آنچه را که او به مقتضاى فطرتش مایه خوشى زندگى و سعادت خود تشخیص مى‏دهد، نه آنچه را که واهمه کاذبش سعادت و خوشى مى‏داند.
سوره سرشار از این نکات است و همگی این قصد دارند انسان را به این نکته برسانند که باید دستمان در دستان خداوند باشد تا اطمینان و آرامش ناشی از آن ما را از تلاطم های زندگی دورسازد.
سلام بر هم مدرسه ای های قرآنی!
نشریات اخیر کاشف، رسانه فرهنگی-خبری مدرسه دانشجویی قرآن و عترت با پرونده ی مصاحبه با اساتید مدرسه در رابطه با تغییرات اخیر نظام آموزشی، چشم اندازهای علمی و ... را می توانید از سایت کاشف دانلود کنید:

www.ekashef.ir
با تشکر

جهت دریافت نظرات شما و همچنین متن های دوستان:
info@ekashef.ir

سلام علیکم
عذرخواهی بابت تاخیر
متن زیر از "المیزان" حضرت علامه است...

جمله" و مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ" این مفاد را به دست مى‏دهد که هر کس از خدا بترسد و به حقیقت معناى کلمه پروا داشته باشد- که البته چنین تقوایى حاصل نمى‏شود مگر با معرفت نسبت به خدا و اسما و صفات او- و سپس به خاطر رعایت جانب او از محرمات و ترک واجبات- که لازمه آن این است که اراده نکند مگر فعل و ترکى را که او اراده کرده باشد، و لازمه این هم آن است که اراده‏اش در اراده خداى تعالى مستهلک شده باشد- چنین کسى هیچ عملى انجام نمى‏دهد مگر از اراده‏اى از خدا.

لازمه این نیز آن است که خود را و متعلقات خود از مشخصات و افعالش را ملک خداى تعالى بداند، آن هم ملک طلق او، و او را مالک على الاطلاق خود بداند، مالکى که به هر نحو بخواهد مى‏تواند در ملکش تصرف کند، و این ملکیت همان ولایت خدایى است که خدا با آن ولایت متولى أمر بنده‏اش مى‏باشد، پس براى بنده از ملک حقیقى چیزى باقى نمى‏ماند مگر آنچه که خداى سبحان تملیکش کرده باشد، تازه همان را هم که او دارد باز به ملکیت خدا باقى است، و ملک همه‏اش از خداى عز و جل است.

اینجاست که خداى تعالى چنین بنده‏اى را به حکم" یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً" از تنگناى وهم و زندان شرک نجات مى‏دهد، دیگر به اسباب ظاهرى دلبسته نیست و به حکم" وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ" از جایى که او احتمالش را هم ندهد رزق مادى و معنویش را فراهم مى‏کند، اما رزق مادیش را بدون پیش بینى خود او مى‏رساند، براى اینکه او قبل از رسیدن به چنین توکلى رزق خود را حاصل دسترنج خود و اثر اسباب ظاهرى مى‏دانست، همان اسبابى که دل به آن بسته بود، و از آن اسباب هم که بسیار زیادند جز به اندکى اطلاع نداشت، و مثلش مثل کسى بود که در شبى بس ظلمانى نور بسیار ضعیفى پیش پایش را روشن کرده باشد، و از ما وراى آن فضاى اندک بى‏خبر باشد، و لیکن خداى سبحان از همه اسباب خبر دارد، و او است که اسباب و مسببات را پشت سر هم مى‏چیند، و هر طورى که بخواهد نظام مى‏بخشد، و به هر یک از آن اسباب بخواهد اجازه تاثیر مى‏دهد تاثیرى که خود بنده چنان تاثیرى براى آن سراغ نداشته.
و اما رزق معنویش را- که رزق حقیقى هم همانست، چون مایه حیات جان انسانى است، و رزقى است فنا ناپذیر- بدون پیش بینى خود او مى‏رساند، دلیلش این است که انسان نه از چنین رزقى آگهى دارد و نه مى‏داند که از چه راهى به وى مى‏رسد.

و کوتاه سخن اینکه: خداى سبحان که ولى و عهده‏دار سرپرستى بنده متوکل خویش است، او را از پرتگاه هلاکت بیرون مى‏کشد، و از طریقى که خود او پیش‏بینى آن را نمى‏کند، روزى مى‏دهد، و چنین بنده‏اى به خاطر اینکه بر خداى تعالى توکل کرده، و همه امور خود را به او واگذار نموده، هیچ چیز از کمال و از نعمت‏هایى را که قدرت به دست آوردن آن را در خود مى‏بیند از دست نمى‏دهد، خلاصه آنچه را که امیدوار بود به وسیله سعى و کوشش خود به دست آورد همان را خداى تعالى برایش فراهم مى‏کند، براى اینکه او به وى توکل کرد، و کسى که بر خدا توکل کند، خدا همه‏کاره او مى‏شود، و هیچ سبب از اسباب ظاهرى اینطور نیست، براى اینکه هر سببى را که در نظر بگیرى یک بار کارگر مى‏افتد بار دیگر نمى‏افتد، ولى خداى تعالى این طور نیست،" إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمْرِهِ"، چون خدا به کار خود مى‏رسد و تمامى امور در حیطه قدرت خداى تعالى است" قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدْراً" و وقتى حدود و اندازه هر موجودى را خداى تعالى معین مى‏کند، بنده متوکل هم یکى از موجودات است، او نیز از تحت قدرت خدا خارج نیست، پس اندازه‏ها و حدود او نیز به دست خدا است.

و چنین مقامى تنها نصیب صالحین از اولیاى این امت مى‏شود، و اما افراد پایین‏تر یعنى افراد متوسط از اهل تقوى که درجات پایین‏ترى از حیث معرفت و عمل دارند، از موهبت ولایت خدایى هم آن مقدارى برخوردارند که با اخلاص ایمان و اعمال صالحشان مطابقت دارد، و چنان نیست که هیچ بهره‏اى از این موهبت نداشته باشند، چگونه محروم باشند با اینکه خداى عز و جل فرموده:" وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ" «1» و جاى دیگر به طور مطلق فرموده:" وَ اللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ" «2».
آرى همین که به دین حق متدین هستند، و این سنت حیات را پذیرفته، ورود و خروجشان در امور ناشى از اراده خداى تعالى است، خود تقوى اللَّه و توکل بر او است، براى اینکه این گونه افراد مؤمن و متقى اراده خداى تعالى را در جاى اراده خودشان قرار داده‏اند، در نتیجه به همان مقدار از سعادت زندگى برخوردار مى‏شوند، و خداى تعالى برایشان از هر ناملایمى مخرجى قرار مى‏دهد، و از جایى که خود آنان به فکرشان نرسد روزیشان مى‏دهد، و پروردگارشان کافى ایشان است، و او به کار خود مى‏رسد و اراده خود را به کرسى مى‏نشاند، و چگونه چنین نباشد با اینکه او است که براى هر چیزى قدر و مقدارى معین کرده است.

و این مؤمنین از محرومیت از سعادت هم آن مقدار سهم دارند که شرک در ایمان وعملشان رخنه کرده باشد، و رخنه هم مى‏کند، چون همانطور که در بالا گفتیم غیر از صالحان از اولیاى خدا، آنها که از رتبه پایین‏ترند از شرک خالى نیستند، هم چنان که فرمود:" وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَ هُمْ مُشْرِکُونَ" «1» و از سوى دیگر به طور مطلق فرموده:" إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ" «2».
و نیز فرموده:" وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً" «3»، یعنى هر کسى که از شرک توبه کند، و باز به طور مطلق فرموده:" وَ اسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ" «4».
پس مؤمن به هیچ درجه از درجات ولایت اللَّه بالا نمى‏رود مگر با توبه از شرک خفى که هر مرحله از آن پایین‏تر از درجه ولایت آن مرحله است.

"استغفرالله ربی و اتوب الیه"
بابت طولانی بودنش عذر میخوام...
یاعلی
این قدر آیه ی ومن یتق الله رو دوست دارم که دلم نیومد دوباره حرف نزنم.امیدوارم پرحرفی اینجام مثل سر کلاس باعث اذیت و آزار و حق کشی بچه ها نشه :-)
یه مطلبی رو در مورد مفهوم تقوا در نهج البلاغه از استاد مطهری خوندم .خیلی قشنگ بود.می فرستمش برای ایمیل طبیب دوار.اگه مسئولین وبلاگ زحمت بکشن بذارن تا همه دوستان از خوندنش لذت ببریم.
کلام آخر : ولی اگه کسی دستشو گذاشت تو دست خدا.دیگه پاش هرجایی نمیره.زبونش هر حرفیو نمیزنه.دیگه نفسش خدایی میشه.به نظرتون چنین کسی (کسی که یاد گرفت حق کشی نکنه) مگه میشه تو زندگی نتونه از اون امتحان سختا بر بیاد!؟!؟!؟
دیگه چه برسه به ازدواج و بچه داریو و...
۲۷ مرداد ۹۳ ، ۰۰:۰۷ رضوانه نجفی
هو القدیر
یکی از اغراض اصلی این سوره بیان ابعاد داشتن تقوا در زندگی فردی و احتماعی است.تقوا یعنی عدم تعدی از خدود الهی یعنی چارچوب الهی داشتن. چارچوبی ک شکستن آن ظلم به خود است.
تقوا ، تبعاتی دارد انسان متقی نگران و مضطرب ورودی و خروجی زندگی ش نیست، ورود رزق و خروج از تنگناها...
تقوا توکل می آورد یعنی ایمان به کافی بودن خداوند، یعنی مضطرب نبودن، یعنی دل آرام، که این خود باعث یسر میشود. (؟)
یکی دیگر از تبعات تقوا پوشیده شدن بدی های انسان متقی است. این در خانواده و اجتماع خیلی مهم است، ک سیئات انسان متقی رو خداوند میپوشاند...

برای شادی روح استاد مسعود(ایمونولوژی) هم صلوات بفرستید. خیلی استاد بودن...
به نام خدا
اول فکر نکنم وقتی دارم قانون شکنی می کنم خیلی کار مهمی کردم و خیلی به خودم ببالم و با افتخار واسه دیگران تعریف کنم.(خیلی فکر نکنم اون آدم زرنگم!!!)حواسم باشه پامو یه وجب اون ور تره قانون خدا بذارم آن چنان ظلمی در حق خودم کردم که نگو و نپرس.
دوم کاشکی باااورداشتم خدا خودش بلده خدایی کنه.اون موقع من میشستم سرجام بندگیمو می کردم اما افسوس...
سوم اگه دلمو بسپرم دست اون بالایی خودش فقط و تنها خودش از عمق وجودم باخبره و خودش کارا رو درست می کنه اگه به صلاحم باشه.(دیگه لازم نیس من حساب کتاب کنم و احیانا!!! زرنگی )
چهارم اگه روزگار سخت گرفت خدا هم داره منو میبینه یا داره امتحانم میکنه یا داره کمی از بار گناهمو کم میکنه.بالاخره هر دوتاش تموم میشه.خوبم تموم میشه.الهی که صبور باشم تا شکرشو به جا آورده باشم.
پنجم خدا رو خیلی کوچکتر از اون چیزی که فکرشو بکنم فرض کردم...خدا آن کسی است که هفت آسمان را آفرید و مانند آن آسمانها از هفت طبقه زمینخلق فرمود امر نافذ او در بین هفت آسمان و زمی نازل میشود تا بدانید که خدا بر هر چیز توانا و به احاطه علمی بر همه امور عالم آگاه است...
همین
یاعلی
یا لطیف
- راهی که سوره برای برون رفت از وضع فعلی به وضع مطلوب بیشنهاد میکند تفواست .تقوا دارای مکانیسم اسان سازی و برون رفت از گرفتاری ست چون بطور مستقیم سیستم توکل انسان را فعال و تقویت میکند و انسان را متوجه مالک حقیقی کرده و او را دچار حالتی میکند که جز اراده ی او اراده ای نکند.
- معرکه مهم ازمودن وتمرین تقوا معرکه و میدان حدود الهی است حدودی که خدایی طراح انهاست که قدرتش شامل هر چیز و علمش محیط به هر چیز است.
- در اسلام بن بست نداریم. تقوا عامل این خروج از بن بست است

یا حی
خداوند برای هر افریده ای قدری قرار داده...قدر انسان در رابطه با دیگران تعریف می شود.این رابطه از کوچکترین سطح در خانواده اغاز میشود تا عالی ترین سطح که اولوالالباب را در بر میگیرد.این روابط شامل حدودی میشود که با عسرهمراه است .تنها با توجه به تقوا میتوان ار حدود تعدی نکرد.تقوا در شناخت رب به عنوان تقدیر کننده و روری دهنده وتوجه به ابات و توکل بر او ریشه دارد.بارز ترین نمایش تقوا در روابط همسری است که در هر شرایطی باید با امساک و معروف همراه باشد
.نتیجه ی این تمرین .اماده شدن برای رعایت تقوای جمعی است...
جامعه ای که اساسش تقواست صاحبان تعقلی دارد که ایات را نبیین می کنند و ذکر را گسترش
می دهند و زمینه خروج از ظلمات به سوی نور مومنین را فراهم می کنند....
۲۶ مرداد ۹۳ ، ۲۲:۲۲ فاطمه صالحی
بسم الله الرحمن الرحیم
خدای علیم و قدیر، با علم و احاطه اش بر امور، حدودی را تقدیر کرده است که حفظ و رعایت آن ها تنها راه نجات انسان است و او را به سرمنزل مفصود می رساند.
تقوای الهی انسان را در مسیری قرار می دهد که ارزاق الهی را دریافت می کند و با توکل بر خدواند از غیر او بی نیاز می شود.
این امر الهی است که بر همه چیز تعلق می گیرد و موجب بلوغ و کمال آن می شود.
به نام خدا
خداوند یکسری فرمول زندگی را در قالب آیات بیان میکند

رعایت تقوا در زندگی:1-.گشایش در کارها2-روزی از جایی که ب فکرش هم نمی رسد3-آسانی در امور4- پوشیده شدن گناهان و اجر بزرگ

ایمان بخدا روز قیامت و عمل صالح:1-خروج از ظلمت به نور=هدایت 2-رزق احسن 3- به دست آوردن این ظرفیت که از پند خدا واقعا پند گرفت

انفاق در حد وسع: مشمول قانون یسر بعد از عسر شدن
توکل به خدا:هر کس به خدا توکل کند خدا برای او کافی است چون امر خدا بر همه ی عالم نافذ و روان است.
بسم الله الرحمن الرحیم

هرکس تقوا داشته باشد به حقوق دیگران احترام می گذارد و حق کسی را ضایع نمیکند.
کسی که در قلب خود همواره خدا را ناظر بر اعمالش می بیند ،بی شک خداوند در کارش گشایش می دهد.
هرکس بر خدا توکل کند ،خدا اورا کفایت می کند پس همیشه باید نیاز را پیش رافع نیاز برد و از اوخواست.
داشتن ایمان، تقوا ،توکل مقدمه ای است برای تشکیل خانواده ،حفظ آن از آسیب هایی مثل طلاق و همین طور راهکاری برای تعدیل و به حداقل رساندن آسیب های ناشی از طلاق...
۲۶ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۳۶ سیده مریم احمدی
احترام به حقوق زنها احترام به حقوق خداوند استو تجاوز به حقوق آنها تجوز به حقوق خداوند است.
مخالفت با احکام خداوند در باره طلاق از گناهان کبیره است.
انس و مهربانی با همسر و فراهم کردن آرامش و آسایش آنها حتی قبل از طلاق.
۲۶ مرداد ۹۳ ، ۲۰:۲۶ زهرا احمدی
اندرز و موعظه های خداوند در حقیقت قوانین الهی هستند که هر فردی در پرتوی ایمان به خداوند در چارچوب این قوانین حرکت کند نه تنها دچار سختی و تنگنا نخواهد شد بلکه در پرتوی تقوای الهی انجام آنها آسان نیز میگردد و واز گمراهی و ضلالت نجات میابد.
۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۵۳ اب شیرینی، جعفری، سامانیان
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام به همگی
۱_ در این سوره برای طلاق آداب گفته است و انچه مورد توجه خاص قرار گرفته تقوا و توکل بر خداست. و همین آداب روشی برای جلوگیری از طلاق هم هست. یعنی روشی گفته شده که میتواند حتی جلو طلاق را بگیرد.
۲_ خداوند در مورد نحوه ی برخورد در زمان طلاق توصیه های فراوان برا تقوی کرده است با صرف نظر از هر صفتی در فرد مقابل به جز فاحشه مبینه. و در مقابل نوید پوشاندن سیئات را داده است.
۳_ بحث طلاق آنقدر مهم است که سوره ای مختص ان امده و شرایط را شرایط عسر نامیده و از خروج و یسر در ان صحبت کرده است.
...
۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۰۵ احمدی چگینی
یا دائم اللطف
۱.انسان خردمند با رعایت حدودی که خداوند برای هرچیز و هر رابطه معین کرده عمل می کند و با توکل بر خدا کارش را پیش می برد.چنین بنده ای همواره از مشکلات و تنگناها رهایی می یابد و در کارهایش آسانی ایجاد می شود و همواره در حال هدایت و حرکت از تاریکی به سمت نور است.
۲.حدود الهی به گونه ای است که رعایت آنها سعادت دنیا و آخرت را در پی دارد.
۳.خداوند برای هرکس که بر او توکل کند کافیست،چراکه بر هر چیز و هر کار قادر است.و همه چیز دارای قدر و حدود معین و محدود است و تنها خداست که نامحدود است و هیچ چیز او را احاطه نمی کند.
۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۴۶ فاطمه سعیدی
خدای قادر و توانا که روزی دهنده همه موجودات است ، قوانین و دستوراتی دارد که اطاعت از آن ها بر همگان واجب است و در این راستا پیامبر خود را برای هدایت بندگانش فرستاده است.
هر کس از اطاعت خدا سرپیچی کند به خود ظلم می کند و خسران زده می شود و گرفتار عذاب الهی می شود. و هرکس که خدا را اطاعت کند ، در مشکلاتش راه خروج دارد و در کارش آسانی ایجاد می شود و اجر عظیم در پیشگاه خداوند دارد.
هرکس تقوای الهی را پیشه کند و حدود الهی را نگه دارد برای او راهی برای خروج از مشکلات قرار میدهد و رزق او را از جایی که گمان نمیبرد فراهم میکند و کارش را آسان میسازد.یعنی با رعایت حدود الهی مشکلات ما بر طرف شده و رزق ما حتما داده خواهد شد و زندگی ما آسان خواهد بود.
پس رعایت حدودى که ازجانب خدا براى ما تعیین شده به نفع خودماست واگر از آن تجاوز کنیم نتیجه اش ظلم به خودمان است که حقیقت ظلم هم عذاب است‏یعنی با رعایت نکردن حدود الهى باعث عذاب خود در دنیا و آخرت خواهیم شد hsdvمشکلات امیشویم بی رزق میمانیم وزندگی ما سخت میشود.
هرکه بر خدا توکل کند(از رعایت حدود الهی واهمه نداشته باشد) خداوند برای برآورده کردن حاجات او کافی است زیرا اراده خداوند حتما محقق خواهد شدو اراده خدا این است که برای هر چیزی اندازه و حدی مقرر فرماید و کسانی که حریم آن حدود را رعایت میکنند را قطعا به سعادت برساند.
۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۴۷ عاطفه معصومی
در این سوره به این نکته اشاره دارد که خداوند برای ما پیامبری رافرستاده تا ایات الهی را برای ما تلاوت نمایند که باتوجه به انها و
انجام کارهای شایسته در مسیر مستقیم قدم برداشته تا از تاریکی ها به سمت نور هدایت شویم.
همچنین بیان می کند که علم خداوند به همه چیز احاطه دارد وبر همه چیز تواناست پس شایسته است که از اوامر الهی پیروی کرده و
انها را در زندگی روزمره پیاده نماییم تا بتوانیم با اجرای انها تقوای الهی راپیشه کرده و در انجام کارها به خداوند توکل کنیم.
که خداوندهمه چیز را با نظم و از روی حساب قرار داده و راه نجات را فراهم می کندو کارها اسان میگرددو گناهان را می بخشد.
و خداوند هیچ کس را جز به مقدار توانایی که به او داده تکلیف نمی کند.

۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۰:۲۲ عاطفه جنت علیپور
1.اگر اسلام این همه درباره طلاق سخت گیری کرده، دلیلش آثار زیانباریست ک در همین سوره ذکر شده اند و دیگر نتایج ناپسند آن.
2. تقوی الهی باید همراه با تلاش باشد و اگر با این حال، درها به روی انسان بسته شد، خداوند گشودن آنها را تضمین فرموده است و شاید به این دلیل از چنین آیاتی در این سوره استفاده شده ک خداوند میخواسته ب انسان ها بگوید که حتی در کوچکترین مشکلات زندگی زناشوییشان همواره به خداوند توکل کنند و از او یاری بخواهند، نه اینکه سر ناچیزترین مشکل و اختلافی، به پاک کردن صورت مسئله و طلاق روی آورند.
3. با توجه ب آیات پایانی، انسان باید به علم و قدرت خدا آگاه شود، بداند که خدا بر تمام وجودش احاطه دارد و از تمام اعمالش باخبر است و نیز بداند که وعده هایش در زمینه ی معاد و رستاخیز و پیروزی مومنان تخلف ناپذیر است. آری، خدایی با چنین علم و قدرت که نظام عظیم هستی را اداره می کند، اگر احکامی درباره ی طلاق و حقوق زنان قرار داده، همگی از روی حساب است.
بسم الله
1.از آنجایی که علم خداوند محیط بر همه عالم است، او بر هرچیز قادر است و امر او قطعا محقق است، لذا توکل بر چنین خدایی رهایی از تنگناها و رسیدن به یسر را در پی خواهد داشت.
2.کسی که اهل تعقل باشد (اولولالباب) کسانی هستند که به مقام تقوا دست میابند و با تبعیت از ذکر و رسول و رعایت حدود الهی از ظلمات به نور خارج میشوند.
3.در روابط بین فردی من جمله روابط بین زوجین باید حدود الهی رعایت شود.
۲۵ مرداد ۹۳ ، ۱۴:۰۰ زهره سعیدی
بسم الله الرحمن الرحیم
1. در آغاز سوره آیه خطاب به پیامبر (ص) بیان شده چرا که او پیشوای امت است و می توان مطالب مربوط به همه امت را به شخص او خطاب کرد ولی در حقیقت منظور همه امت است.
2. خداوند در تمامی آیات شرط احکام خود را به وضوح و یا صراحت تمام بیان کرده و کسی که از این احکام تجاوز کند در حقیقت از حدود خدا تجاوز کرده و بر خویش ستم کرده است ودر مقابل کسی که حدود خدا را محترم شمارد وبر خدا توکل کند و اراده خدا را بر اراده خود مقدم دارد خداوند کافی و کفیل او خواهد بود.
3. در صورتی که این اوامر و حدود الهی (طلاق، توکل و...) تمام و کمال در میان امت جاری و ساری باشد، جامعه ای خواهیم داشت مملو از انسان های متقی و متوکل.
۲۵ مرداد ۹۳ ، ۰۶:۲۰ مریم مرادیان
یا نور النور
امر الهی تعیین کننده ی حدود الهی است . کسی که حدود الهی را نگه می دارد(تقوی) به "علیم" و "قدیر" بودن خدا ایمان دارد. جملات شرطی سوره طلاق همه بیان بروز اسماء "علیم" و "قدیر" است به شرط رعایت حدود و اعتماد به علم و قدرت خدا(توکّل).
این سوره در صدد این است که افراد را به این باور برساند که خداوند قدیراست و علمش بر همه چیز احاطه دارد و به همین خاطر امرش بالغ است و برای همه چیز قدر وحدی قرار داده که افراد ملزم و مکلف به رفتار در این حد بوده و باید بالغانه ترین و معروف ترین رفتار را داشته باشند و حدود را رعایت و حفظ کرده که در واقع همان تقوا پیشگی است و باعث خروج و بلوغ فرد میشود واز رزقی که فرد آن را نمی پنداردبهرمند شده و در صورت تعدی از این حد برخلاف فطرت خود رفتار کرده که ظلم بر نفس بوده.در سوره دو نوع آدم با توان و حد متفاوت مثال زده شده و بیان میکند که هر کدام باید در توان خود تلاش کنند احکام الهی نیز یکی ازاین حدود هستند و فرد متقی متوکل است و معتقد است همه امور به دست خدا است(فهو حسبه)و جز اطاعت در آنچه دستور مى‏دهد و دست بردارى از آنچه نهى مى‏کند و رضا به آنچه که راضى مى‏شود و خشم بر آنچه که او را به خشم در مى‏آورد چاره‏اى ندارد، و این همان ایمان است و باعث خروج از ظلمت و پوشاندن سیئات فرد و افزایش اجر میشود.
در این سوره عامل طلاق رابی تقوایی میداند که در نتیجه ترس از روزی و وابسته بودن به دیگران میداند و بیان میکند که لازم است اولی الباب از آنجا که دریافت کننده امر هستند به عنوان پیشگام تقوا پیشه کنند و در آن صورت است که طلاق در جامعه کم میشود.
یا رازق
1.برای تمام ریز و درشتهای زندگیمان از طرف خداوندی حدود و قوانینی وضع شده است که سرپیچی از آنها مساوی ظلم به نفس است.پس اگر می خواهیم ظالم به نفس خویش نباشیم باید حدود را شناخته و تابع آنها باشیم.
2.یکی از این حدود تقواست که رعایت آن نتایجی راد در پی دارد که حتی یکی از آنها هم برای خروج از ظلم به نفس کفایت می کند شامل:جعل مخرج ،رزق از جایی که انسان حسابش را هم نمی کند،جعل امر یسر،پوشاندن گناهان و عظمت اجر.
3.قانون دیگر توکل است که اگر کسی توکل به خدا را تمرین نماید پس خدا برایشکفایت می کند و بر عکس اینکه کسی شایسته ی مورد توکل قرار گرفتن است که برای متوکل کافی باشد.
۲۴ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۴۵ میرتاج الدینی
بسم الله الرحمن الرحیم
1:تحقق امر الهی در بستر زندگی فردی و اجتماعی توسط اولوالباب وصاحبان خردامکان می پذرید کسانی که ایمان وعمل صالح دارندوخداوند به ایشان رزق احسن ارزانی میدارد
2:مراعات احکام طلاق که از دقیقترین ومهم ترین احکام وحدود الهی ومرتبط با خانواده به عنوان زیربنای جامعه است،با تقوی ممکن میشود
3:ترس مردان و زنان(خصوصا) در رابطه با رزق وروزی، سختی کاروفررو ماندن در تنگناها نباید مانع از انجام اوامر الهی(در ارتباط با طلاق) باشد چرا که خدا بیش از توان تکلیف نکرده وعده آسانی وخروج از مشکلات راداده وحتما امر خود را به بلوغ رسانده واجرا میکند پس توکل باید کرد ودچار ظلم به نفس نشد....
هوالشافی
1-نحوه ی برخوردمردان باهمسرانشان از حدود الهی وامریست که از شدت خطیر بودن به تقوا و توکل نیاز دارد .
2-انسانها در برخورد با حدود الهی دو دسته می شوند گروهی تعدی می کنند و گروهی تقوا پیشه می کننند.
3-برخورد به معروف با زنان از اجزای ایمان و نشانه تقواست.
4-کسی که تعدی کند راه خروجی ندارد.رزقش تنگ است.امورش سخت می گذرد.سیئاتش آشکار است.واجر عظیم ندارد.
5-پس اگر رزقمان تنگ شده-درمانده شده ایم و راه خروجی نداریم-امورمان به سختی میگذرد وبدیهایمان آبرویمان را برده اند واز کار خوبمان اجرمان اندک می بریم.چندلحظه فکر کنیم شاید ماهم...
یا رئوف
گشایش و آسانی در امور ٬ روزی بی حساب ٬ ازبین رفتن بدی ها ٬ پاداش عظیم و بهشت جاودان ؛ همه و همه در گروی ایمان به خدا و رعایت تقوای الهی است.

رعایت تقوا هم همان رعایت حدود الهی است و هرکس از این حدود تجاوز کند به خودش ظلم کرده است.
یا علیم یا قدیر 
۱/ میان نقطه بنده و پرودگار ، تنها میتوان "یک" خط مستقیم رسم کرد(صراط المستقیم) و راهکار صحیح طی کردن این مسیر، همان فعل های شرط جملات شرطی این سوره و شاید غرض سوره مبارکه اند: من "یتق" الله......من "یومن " بالله......من "یتوکل" علی الله......
۲/ و بی شک،خارج شدن از خط و حدود الهی و عدم رعایت آن ،انسان را از روی این خط به کناره می اندازد و این چیزی "ظلم نفسه " نمی باشد.
۳/ در جملات شرطی ،جواب شرطی هم وجود دارد و همه آن جواب ها چیزی نبود جز سعادت و پیروزی انسان(یجعل له مخرجا...یجعل له من امره یسری...یکفر عنه سیئاته و یعظم له اجرا...یدخله جنات تجری من تحتها الانهار...)
- پس شاید بتوان در یک جمله گفت: راه صلاح و در امان ماندن از آسیب ها، در جامعه و خانواده به عنوان جامعه کوچک، تقواپیشگی و رعایت حدود الهی است.
یا قدیر ویاعلیم....
1.هرکس تقوی الهی پیشه کند:خداوند راه خروج از تنگی های معیشت رابرای اوقرار داده ،کارش را آسان ساخته و اورا از غفران سیئات بهره مند ساخته واز جایی که گمان نمی برد به اوروزی می رساند....
2.هرکس بر خدا توکل کند وامرش را به او واگذار نماید:خدا برایش کافی ست چراکه اول وآخر همه سبب ها خداست....
3.هرکس به خداوند ایمان داشته باشد وعمل صالح انجام دهد به بهشت هایی که دارای نهر روان است واردمی شود وخداوند ایمان وعمل صاح را بهترین روزی او در دنیا قرار می دهد شاید همان روزی که گمانش را نمی کرد....
واینها همه جزئی از حدود الهی ست که تعدّی از آنها ظلم به نفس خود محسوب میشود نه کس دیگری...
"اللّهم صل علی فاطمة وابیها وبعلها وبنیها"

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی