" قیام "
بنابراین قیام در موضوعات خارجی ، عمل ، امور معنوی و روحانی ، و عالم آخرت وجود دارد . سوره بقره آیه 277 : إقامَة بر وزن إفعال است و در آن جهت قیام فعل به فاعل لحاظ می شود . مانند : إقامه نماز ، و إقامه دیوار ، و إقامه تورات و حدود وشهادت ، و تقویم بر وزن تَفعیل است ، و در آن جهت وقوع ؛ یعنی تعلق فعل به مفعول مورد نظر است ، و از این معناست تَقویم ؛ به معنای تعیین قیمت چیزی ؛ زیرا هرگاه قیمت چیزی معین شود ، قائم و راست می شود و وجودش ، تشخّص می یابد و ابهام و رکودش برطرف می شود . سوره تین آیه 4 : بنابراین تقویم به معنای قائم ( ایستاده ) و منتصب ( راست ) قرار دادن چیزی است ، و به معنای تعدیل نیست . بدین ترتیب فرق میان مَقام و مُقام و مُقَوَّم – که هر سه اسم مکان هستند - روشن می شود . مَقام ؛ مکان قیام ، و مُقام ؛ مکان إقامه ، و مُقَوَّم ؛ مکان تقویم است . اما إستقامَة : بر وزن إستفعال است ، و بر طلب قیام در امر ارادی یا طبیعی یا عملی دلالت می کند . سوره توبه آیه 7 . اما قَیِّم و قَیّوم : یا بر وزن فَیعِل و فَیعول هستند و اصلشان ، قَیوِم و قَیووم است ، و یا بر وزن فَعیل و فَعّول بوده و اصلشان قَویم و قَوّوم است ، و به هر صورت ، جهت تخفیف در تلفظ ، دچار قلب و اعلال شده اند . پس قَیِّم صفت مشبهه ، و قیّوم ؛ صیغه مبالغه بوده ، و از قیام گرفته شده اند . همچنین « قَیّوم » از اسمای حُسنای خداوند است : و او قائم مطلق بر هر شیء و امر و عملی ، و به هر امر و تدبیر و نظمی است ، و هیچ چیز از قیّومیّت او غائب نیست ، و او قَیّوم نامتناهی و نامحدود ، و در قیّومیتش ازلی و ابدی است ، و این صفت ( قَیّومیت ) ، از آثار اسم اصیل ذاتی « حیّ » است که منشأ همه صفات ثبوتیّه است . سوره بقره آیه 255 . اما قَیِّم : چیزی است که در نفس خویش ، قائم و منتَصِب ( راست ) است ، و منحرف و فقیر و ناقص نیست ، و دین به این صفت وصف شده است . سوره انعام آیه 161 . سوره نساء آیه 34 : قَوّام ؛ صیغه مبالغه است ، و واوش مانند قَیّوم به یاء قلب نشده ؛ زیرا در قَیّوم جمع شدن سه واو ، و ضمّه ، موجب قلب واو به یاء در کلمه قَوُّوم شده است . اما در قَوّام اینگونه نیست . بنابراین قَوّام کسی است که در قیام به نفس خویش و انتصاب در مقام فعلیّتش - بدون استناد بر غیر خویش - مبالغه می کند ، و او بر زن در تدبیر امور و رفع احتیاجاتش ، اِشراف دارد . ضمناً قوم به جماعتی اطلاق می شود که به تدبیر و عمل بر خودشان قائم و مُشرف اند . ضمن اینکه این کلمه مانند قَیِّم و قَیّوم – آنگونه که در فرهنگ تطبیقی آمده - از زبان سریانی گرفته شده ، و این کلمه شامل جمعیتی قائم از مردان و زنان می شود ، و تفسیر به مردان ، از باب غلبه است ، نه اختصاص . سوره رعد آیه 7 . اما قیامة : به این اعتبار است که مردم در آن هنگام برای ربّ العالمین قیام می کنند.
یاعلی