نگاه پژوهشی به واژه "شفا"
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
بررسی کلمه شفا در قرآن:
تعریف مصدر «ش ف ی» از التحقیق: « هو آخر نقطة مشرف على انحطاط أو أوّل نقطة تخلّص منه مادیا أو معنویا»
«شفا یعنی آخرین نقطه مشرف بر انحطاط و سقوط یا اولین نقطه رهایی از آن چه مادی و چه معنوی»
مصدر «ش ف ی» در قرآن به دو صورت آمده است دو بار به فتح «ش»[شَفا] و شش بار به کسره آن[شِفا]:
در هر دو باری که به صورت «شَفا» آمده است به معنی کناره و لبه استفاده شده است. در شش باری که به صورت «شِفا» آمده، دو بار مربوط به بیماری های جسمی و چهار بار برای بیماری های روحی استفاده شده است.
«شفا» به معنی خروج از حالت مرضی است. این واژه هم برای بیماری های جسمی به کار می رود و هم برای بیماری های روحی که از آن به کنایه مرض قلبی یاد می شود. برای اینکه شافی، اثر شفای خود را بگذارد نیازمند «مقدمات» و «بستر» و همچنین «لوازم» است، چنانکه در مورد بیماری های روحی، از فطرت به عنوان بستر لازم برای اثر گذاری یاد می شود به طوری که اگر از آن چیزی نمانده باشد قرآن هیچ اثری بر فرد ندارد.(تفسیر المیزان ذیل آیه 82 سوره اسراء) همچنین از ایمان فطری(پذیرش و تبعیت از فطرت) اگرچه خیلی کم باشد به عنوان لوازم اثر گذاری مثبت شافی(قرآن) یاد می شود به طوری که کسانی که از فطرتی که دارند پیروی نمی کنند(ظالمین) چون از قرآنی که مطابق با فطرت شان هست هم پیروی نمی کنند چیزی جز از دست دادن بیشتر فطرتشان به دست نمی آورند.(تفسیر المیزان ذیل آیه 82 سوره اسراء) همچنین آن چیزی که به عنوان مقدمه شفا نیاز هست از بین بردن غفلت و ایجاد حساسیت و واکنش، به کمک موعظه است که البته خود این نیز نیازمند ایمان فطری است.(تفسیر المیزان ذیل آیه 57 سوره یونس) این کلید واژه ها و مولفه ها را که برای بیماری های روحی گفته شد می توان برای بیماری های جسمی نیز معادل سازی کرد.
سنگ بنای تعریف «شفا» بر پایه تعریف مرض استوار است. بنابراین تا تعریف مرض به درستی مشخص نشود نمی توان به تعریف جامعی از شفا دست یافت. همچنین شناخت قلب و خواص و ویژگی ها و آثار آن نقش مهمی در تبیین و گسترش معنی بیماری و سلامت دارد.
خیلی خوب بود.باتشکر .