نگاهی به سوره مبارکه مدثر
سوره مدثر
سوره مدثر از سوره های نازل شده در اوایل بعثت است. برخی آیات آن مکی و برخی مدنی می باشند. این سوره شامل دستوراتی به پیامبر(ص) در مورد قیام و نحوه انجام آن است در این سوره موضوعاتی از قبیل قیام و مولفه های قیام، واکنش ها و رفتار های کافران در برابر قیام ،روز قیامت و حال افراد در آن روز، پاداش و جزا مطرح شده است.
آیات ابتدایی سوره در مورد ویژگی های یک قیام الهی است.ابتدا باید هدف قیام مد نظر قرار گیرد که همان تکبیر یا منزه داشتن پروردگار از هر صفت و وصفی میباشد چرا که خداوند از اینکه در وصف بگنجد بزرگتر است.و سپس باید
به مردم در مورد شرک ،کفر ،ظلم ،فساد و عذاب در دنیا و آخرت هشدار داده شود و این که در صورت محقق نشدن اهداف قیام چه ضررهایی می بینند. در طی این قیام بایدعمل و روح و جان از هرگونه آلودگی پاک باشد و از هر چیزی که انسان را از یاد خدا غافل و او را از مسیر حق منحرف می کند پرهیز نمود. البته رهبران الهى نیزهنگامى مىتوانند نفوذ کلمه داشته باشند که دامانشان از هر گونه آلودگى پاک باشد ، ودر سوره به دنبال فرمان قیام و انذار ، فرمان پاکدامنى داده می شود.
از آنجا که همه ی این کارها با هدف تکبیر رب ،برای رضای خدا و به عشق او انجام می شودو در برابر عظمت خداوند چیزی نیست نباید این کارها را از خود دانست و منت گذاشت. و نهایتا برای به ثمر رسیدن قیام باید شکیبا بود ،صبر داشت و استقامت کردو نباید نا امید شد.[1]
یکی از محورهای قیام پیامبر(ص)انذار در مورد روز قیامت است.که در آن روز ناقور دمیده می شود(شیپوری که گویی صدای آن گوش را سوراخ میکند و به مغز میرود)و این روز برای کافرانی که حق را پوشاندند بسیار سخت خواهد بود.
این افراد با آنکه به حقیقت قرآن پی برده بودند از سر دشمنی و عناد و ترس از به خطر افتادن منافع با قرآن و پیامبر(ص)به مخالفت برخاسته بودند. با توجه به (کان لایاتنا عنیدا) مشخص می شود که این عناد و دشمنی مستمر و همیشگی بوده است . ولید فردی از بزرگان با قدرت نفوذ بسیار روی عوام ، مصداق روشن این معانی بود.این فرد از لحاظ مادی و ثروت در سطح بالایی قرار دارد، فرزندان یا افرادی همانند فرزند در اختیار او هستند.باز هم طمع دارند تا این امکانات را بیشتر کنند وهمه ی این ها در این سوره جز مواردی است که باعث عدم انذارپذیری می گردد و از موانع قیام است. ولید معیارش عناد بود و همان گونه که در دنیا تنها به فکر زیاد کردن امکانات و بالا بردن خود بود در آخرت عذابش هم متناسب با عملش خواهد بود و مجبور خواهد شد تا گردنه های صعب بالا برود و از شفاعت پیامبر (ص)هم بی نصیب خواهد ماند.البته در دنیا هم عذاب شامل حال چنین شخصی خواهد شد ، زیرا همانطور که در تاریخ آمده است او بعد از رسیدن به اوج قله پیروزى در زندگى فردى و اجتماعى چنان سقوط کرد که تا آخر عمر مرتبا اموال و فرزندان خود را از دست مىداد و بیچاره شد و به طمع خود نرسید(کلا ..)
این فرد چون پیامبر را مخالف منافع خود می بیند روی برمی گرداند و از تمام قوای فکری خود برای دشمنی استفاده میکند و می خواهد افکار سایر مردم را تحت تاثیرقرار دهد.(اشاره به داستان ولید که پس از شنیدن آیات قرآن از زبان پیامبر(ص) تحت تاثیر آیات قرآن قرار گرفته بود اما ازروی عنود و دشمنی سعی داشت راهی برای مقابله بیابد این بود پس از چند روز تفکر در خانه اش تصمیم گرفت قرآن را سحری بخواند که از زبان بشر بیان می شود و روی مردم تاثیر می گذارد و بین آن ها جدایی می افکند با این سخنش مدح و تمجید فوق العادهاى از قرآن کرد بىآنکه خودش بداند ، او نشان داد قرآن جاذبه فوق العادهاى دارد که قلب هر انسانى را تسخیر مىکند ، و به گفته او تاثیر سحرانگیزى در آن است که دلها را مسحور مىسازد،در حقیقت سحر چیزی است که با فطرت ناسازگار است و این مرد در اصل خودش را با چیزی خلاف آنچه که فطرتش پذیرفته بود سحر می کند.[2]
در ادامه آیات به مجازات وحشتناک او در قیامت اشاره مىکند.سقر جایی است فراتر از درک انسان (نه چیزى را باقى مىگذارد ، و نه رها مىسازد) آتشى است فراگیر که تمامى وجود انسان روح و جسم را در بر مىگیرد ، و هیچ چیز را رها نمىکند . و افراد دوزخی در این عذاب پیوسته می میرند و زنده می شوند و راه فراری ندارند.
نوزده نفر از فرشتگان عذاب بر سقر گمارده شدهاند. اما چرا از میان اعداد تنها عدد نوزده براى ماموران عذاب الهى انتخاب شده ؟ در آیه بعد اینگونه بیان می شود که هدف از مطرح شدن تعداد نوزده نفر فرشته این است تا: باعث آزمایش کافران شود آن ها که همیشه دنبال بهانه جویی بودند و خواهند گفت چرا نوزده تا حال آنکه هر تعداد دیگری هم که مطرح می شد باز هم بهانه می گرفتند . به علاوه این برای یقین پیدا کردن اهل کتاب هم بود زیرا این تعداد مطابق با آنچه است که در کتاب آسمانی آن ها هم گفته شده و همچنین مومنان با مشاهده این که اهل کتاب هم این خبر قرآن را تصدیق کرده اند ایمانشان زیادتر شود. با توجه به مواردی که گفته شد اراده الهى در باره هدایت بعضى ، و گمراهى بعضى دیگر ، بىحساب نیست ، آنها که معاند و لجوج و بیمار دلند استحقاقى جز این ندارند ، و آنها که در برابر فرمان خدا تسلیم و مؤمنند مستحق چنین هدایت هستند.( کذلک یضل الله من یشاء و یهدى من یشاء).[3] .
سپس به پدیده های طبیعی سوگند یاد می شود و این پدیده ها نیز مرتبط با قیامند :سوگند به ماه که در تاریکی شب روشنایی و نور می آورد و سوگند به شب که می رود و سوگند به صبح که در تاریکی شب چهره می گشاید و طلوع می کند که قرآن از حوادث بسیار بزرگ است.و هشداری است برای همه انسان ها شاید وادار به هدایت شوند.[4]
نفس انسان رهین است یعنی نفس انسان گروگان است گروگان اعمال شخص،هر اندازه که اعمال نیک داشه باشیم همان اندازه نفس رها خواهد شد.واصحاب یمین همان کسانی هستند که نفس خود را رها کردند .و مجرمان کسانی هستند که نفسشان اسیر اعمال نادرست آن ها باقی ماند.اعمالی از قبیل اینکه اهل نماز و کمک به نیازمندان نبودند(حق الله و حق الناس را رعایت نمیکردند)و در سرگرمی های باطل فرو رفته بودندو روز جزا را انکار میکردند. چهار ویژگی برای مجرمین بیان شده و هرفرد مجرم یا هر چهار صفت را دارد و یا برخی از آن ها را.
در این جا هم با توجه به استفاده از فعل (کان) پی می بریم که این ویژگی ها بطور مستمر در این افراد وجود داشته است.
در روز قیامت برخی از افراد می توانند شامل شفاعت بزرگانی چون پیامبران، ائمه، شهدا و... شوند .شفاعت نیاز به وجود زمینه مساعد دارد وشامل حال کسی می شود که در همین دنیا تا حدودی با شفاعت کننده سنخیت داشته باشداما این مجرمان زمینهها را به کلى از میان بردهاند و حتی اگر کسی آن هارا شفاعت کند سودی برایشان نخواهد داشت.[5]
در آیات آخر سوره به پیامدهای ذکر ناپذیری از قرآن پرداخته می شود.با این که قرآن مایه رحمت و هدایت برای همه ی افراد است اما برخی سطح تفکر خود را تا حد حمار پایین می آورند و از قرآن که وسیله ی هدایت است می ترسند و می گریزند همانند گورخری که از شیر درنده میگریزند. این گروه معاند را از شنیدن سخن حق و هر گونه اندرز وحشت دارند.
چرا آنها اینهمه از تذکر و یادآورى روىگردانند ؟ چرا از داروى شفابخش قرآن فرار مىکنند ؟ چرا دست رد بر سینه طبیب دلسوز مىزنند ؟ این کار آن ها بسیار تعجب آور است.
ولى با اینهمه نادانى و بی خبرى آن ها بسیار خودخواه و منفعت طلبند که هر کدام از آنها انتظار دارد نامههاى جداگانهاى از سوى خداوند به او داده شود.
آنها در حقیقت از آخرت نمىترسند اگر آن ها از آخرت میترسیدند بهانه جویی نمی کردند قرآن و پیامبر را تکذیب نمی کردند و در مورد تعداد فرشتگان ایراد نمی گرفتند. باز هم اثر ایمان به آخرت در ذکرپذیری از قرآن مطرح می شود و این دو باعث بوجود آمدن تقوا خواهند شد و سپس مغفرت خدا شامل حال انسان می گردد.
خداوند اهل تقوا و شایسته است که از عقاب او بترسند ، و از اینکه چیزى را شریک او قرار دهند بپرهیزند و نیز شایسته است که به آمرزش او امیدوار باشند.[6]
پروردگارا ! ما را اهل تقوى و مغفرت خود قرار ده. امین.