"هوالقیّوم"
زهرا عسگری
روز سوم ماه مبارک رمضان 1436
گزارههای مربوط به سورۀ مبارکۀ "ق"
محتوای کلّی سورۀ مبارکۀ "ق"
"هوالقیّوم"
زهرا عسگری
روز سوم ماه مبارک رمضان 1436
گزارههای مربوط به سورۀ مبارکۀ "ق"
محتوای کلّی سورۀ مبارکۀ "ق"
در حال گشت و گذار در وبلاگ اعضای کلاس بودم که رسیدم به این متن از وبلاگ خانم بلالی :
در محضر سوره ی مبارکه ی ق هستم و به دنبال فهم جرعه ای از دریای معارف این سوره. آیه ی اول را می خوانم و نزد خود چندباری تکرارش می کنم: قرآن مجید است، این اولین گزاره ای است که می شود از آن بدست آورد و به نظر می رسد کل سوره حول همین محور چرخیده و معرفی کرده این مجید بودن قرآن را. می دانم که مجید بودن به معنای عظمتی در وسعت و علو است و از آثارش شکست ناپذیری، شرافت، کرم و رفعت. شروع می کنم به خواندن آیات، قران مجید است ولی عجیب نیست گزاره ی قابل تأملی ست؛ معمولا وقتی چیزی را عجیب می پنداریم که علمی به آن نداشته و دسترسی به آن برایمان امکان پذیر نیست ولی قرآن همان طور که در آیات بعدی ذکر شده همچون درخت نخلی است که علو دارد ولی میوه اش رو به پایین رشد کرده نزول دارد برای استفاده ی ما.
سوره مبارکه ق
غرض سوره مبارکه "ق" بر روی سیستمی از جنس"تعجب" استوار است. سیستمی که انگار، یا خراب است و یا اینکه فعلا خاموش است و فقط نیاز به روشن شدن دارد (بَلْ عَجِبُوا أَن جَاءَهُمْ مُنذِرٌ مِّنْهُمْ فَقَالَ الْکَافِرُونَ هَذَا شَیْءٌ عَجِیبٌ)
یکی از مشکلات اساسی زندگی بشری نیز اشتباه بنا نهادن همین سیستم است ، اینگونه که به جای آنکه "مجد" پرودگار این عالم ما را مات و مبهوت خودش کند، درمانده ی چیزهای واهی این دنیای امروز و متعجب اسباب، تکنولوژی آن شده ایم و حب آن سخت ما را مشغول خود کرده است ، که نتیجه اش شده است حالتی "مریج"گونه ( سرگردان) که خود هم نمی دانیم ره به کجا داریم. اما اگربتوان حتی از اینگونه تعجب های متعدد و این حالت سرگردان خود به "نگرشی توحیدی" رسید و پرودگار را تنها موثر این عالم دانست ، باز سودی کلان کرده ایم (بَلْ کَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَهُمْ فِی أَمْرٍ مَّرِیجٍ)
و این سوره حکایت انسان هایی را بازگو می کند که
به زبان مریم مرادیان و مهرناز شهسواری......
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِیدِ (1)
سوره از همین اول کار تکلیفشو با ما معلوم کرده و داره میگه که هدفش نشون دادن مجده و آدمای سوره انگار توان درک مجد رو ندارن...
بَلْ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقالَ الْکافِرُونَ هذا شَیْءٌ عَجِیبٌ (2) أَ إِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً ذلِکَ رَجْعٌ بَعِیدٌ (3) قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَ عِنْدَنا کِتابٌ حَفِیظٌ (4)بَلْ کَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَهُمْ فِی أَمْرٍ مَرِیجٍ (5)
داستان از جایی شروع میشه که منذری از جنس خودشون میاد و از قرآن مجید و انذار عظیمی حرف میزنه . ولی آدما نمیتونن قرب منذر رو با عظمت انذار کنار هم بذارن و تطابق بدن، از طرفی اگه منذر رو تایید کنن مجد خودشون تو این دنیا میره زیر سوال ، پس راحت ترین کار براشون تکذیب کردن میشه. انگار حواسشون نیست که منذر عین حق هِ ، اساس هستی هم که حق هِ . پس با تکذیب حق دست به هر کاری که بزنی توش مریج میشی. و اینجوری میشه که از همون اول در "ضلال بعید" قرار میگیری.
با توجه به تکالیف و تمرین های جزوه چهارم، مناسب است مروری داشته باشیم بر روش های تدبر سوره ای آن.
ان شاءالله تکلیف این هفته نیز مربوط به سوره مبارکه ق می باشد که تقسیم بندی آیات آن براساس توضیحات آخر این مطلب(مرتبه بندی حقایق) می باشد.