طبیب دوار

جمع دانشجویان علوم پزشکی مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران

جمع دانشجویان علوم پزشکی مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران


اردوی علمی - زیارتی مشهد (بیستم تا بیست و سوم بهمن ماه)
طبیب دوار
طبقه بندی سوره ها

تسبیح

سه شنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۳۵ ب.ظ

زهره سعیدی

بسم الله الرحمن الرحیم

تسبیح چیست؟

بین انسان تا خدا فاصله ایست که با علم برطرف می شود، که این فاصله جهل می باشد. منظور از علم نیزشناخت خداست و شناخت خدا، شناخت اسماء و صفات خداست.

شناخت خداوند از دو راه انجام می شود :حمد و تسبیح

تسبیح به عبارت ساده یعنی منزه دانستن.

موجودات چندین مدل تسبیح انجام میدهند:

1)در ساحت تکوین: تکوین در واقع هست یک موجود است که می شود مخلوق؛ یعنی مخلوق در هست خود تسبیح گوی خالق خویش است. هستِ یک موجود قابلیت تفکیک و مرحله شدن را داردç خلق، تسویه، قدر، هدایت

2)تسبیح در قالب زبان

تکوین مرحله و مراتب دارد. هر مرحله از تکوین یک بعد از نیاز و نقص را نشان می دهد که نشان دهنده یک رافع نیاز و برطرف کننده نقص است. وجود مخلوق یعنی خالقی وجود دارد ، وقتی سیستم هدایتی هست پس هادی نیز وجود دارد، وقتی سیستم تسویه دارد یعنی یک تسویه کننده در عالم هست که در اوج تعادل و کارآیی است و هر مرحله یک مرحله از تسبیح است.

هر چه تفکیک بیشتری کنیم علم، تفصیل بیشتری پیدا می کند.

فجعله غثاءًِ احوی: نشان دهنده محدودیت زمانی یک موجود است(محدودیت زمانی =اجل=فانی)

فانی نشان دهنده صفت باقی خداوند است چرا که صفات در نسبی هستند و اگر انسان فانی بودن را بفهمد حتما یک باقی وجود دارد. وقتی می گوییم "من " قبلش " غیر من " را فهمیدیم .

قرائت همان ارتقاء مرتبه در صیر درونی است و انسان هرچه با قرائت ها جهل را ازبین می برد و به خداوند نزدیک تر می شود رسیدن نیز برایش آسان تر (یسر) می شود. در واقع قرائت برای انسان ایجاد یسر می کند. درجات انسان ها به درجات صیر در تسبیح و صیر در حمد است و صیر در تسبیح و صیر در حمد درجه ی انسان را افزایش می دهد و زمانی که درجه اش به حد خاصی برسد صدای تسبیح یا حمد بقیه موجودات را می شنود.

در هر مرحله ای ماندن مردگی است، پس باید شوق به موت و تغییر نشأه وجود داشته باشد تا صیروریت اتفاق بیافتد. لحظه ای در عالم توقف نیست. انسان الی الابد در حال حرکت است یعنی به محض تولد در یک سیر نامحدود شروع به حرکت می کند فقط می تواند جهت و شدت حرکت را عوض کند. تسبیح حرکت است. اگر در انسان حرکتی ایجاد شد تسبیح گفته است. باید تسبیح امروز با دیروز فرق کند. تسبیح : حرکت از ضعف به سمت قوت(خدا)

عدل یعنی هر چیزی سر جای خودش باشد؛ اگر درانسان قوای خوب عامل باشد و قوای میل به بدی ها کمرنگ باشد یا حذف شده باشد می شود گفت که فرد تعادل دارد. تقدیر ما در خلقت اولیه تسویه است . اگر تسویه بمانیم الهام کارش را درست انجام می دهد یعنی وقتی انسان به ذهنش مراجعه می کند درست جواب می گیرد. زمانی که انسان اعمالی انجام می دهد که از تز کیه خارج می شود به واسطه آن اعمال از تسویه خارج شده و دیگر بهترین کارایی را ندارد یا در جای خودش نیست و وقتی می خواهد به الهام مراجعه کند دیگرنمی تواند واینجاست که به توهم مراجعه می کند و دچار خطا می شود.

تقدیر: اندازه گیری ،کیفیت مخصوص

انسان می تواند تقدیرها را تغییر دهد. در سوره ی مبارکه قلم خواندیم که تقدیر هر فرد در گرو اعمال اوست" بما کسبت رهینه"؛ پس از بما کسبت هر کس می توان تقدیرش را فهمید.مثلا اینکه فردی سر کلاسی بنشیند یا نه،گوش بدهد یا ندهد همه به خاطر کار هایی که قبلا انجام داده رقم خورده است. در همین سوره متوجه شدیم که "حسن خلق" در تقدیر انسان نقش ویژه ای دارد و به اندازه ای که انسان به این حسن خلق نزدیک شود اعمالش درست تر می شود و تقدیرش بهتر.

در هر "قدّر"  قدر مطلق "فهدی" هست خدا همه جا می خواهد انسان را هدایت کند. نتیجه اینکه بدانیم هر کاری می کنیم در آینده تأ ثیر دارد پس حالا درست عمل کنیم.البته باید توجه داشته باشیم نگاه به گذشته و اعمالمان نباید ما را دچار افسردگی کند.

دو نوع ذکر داریم:ذکر رو به پایین (پایین دست خود را می بیند) همان بخشی از دین که به خاطر داریم و گفتن ذکر زبانی و قلبی خیلی راحت است. ذکر بالا دست که از ساحت رسول یا قرآن دریافت می کنیم. تبعیت از ذکر مراتب دارد. تسبیح وحمد به برکت ذکر اتفاق می افتند.

مهم ترین کارکرد در رشد معنوی تبعیت از ذکر رسول است. تشخیص باید منوط به همخوانی با ذکر رسول باشد. وقتی از ذکر فاصله بگیری عمل و تشخیص متفاوت می شود.(بخل و استغنی)ç جزئی ازاشقی می شود و گرفتار عذابی است که "لا یموت فیها ولا یحیی" است یعنی نه می میرد که راحت شود و نه نجات پیدا می کند.( وظعیت مطلوب)

جهت تبعیت از ذکر در سوره ی مبارکه لیل به خوبی دیده می شود، انسان اگر از ذکر تبعیت کند به سمت اتقی و اگر تبعیت نکند به سمت اشقی می رود.

موحد زندگی کردن سخت است چرا که هر چه تکنولو‍ژی پیشرفت می کند انسان بیشتر در معرض خطر است که اسباب دیگر را عامل بداند؛ و پزشک موحد، ناامیدترین فرد از اسباب است در عین حال از اسباب بیشترین استفاده را می کند.

انفاق نماد از خود گذشتن و تسبیح عملی است.

انسان ها تصوری از نفع و ضرر دارند و در ذیل آن دو قوه خیلی قوی: قوه شهوت(جذب کردن ) و غضب(دفع کردن)

ولایت یعنی انسان در جریانی قرار بگیرد که طبق آن مسیر نفع و ضرر خود را تغییر دهد و فرد اگر ولایتش تغییر کند نگاهش به انفاق متفاوت خواهد شد.انفاق کاری است که باعث جریان می شود.

نفق:تمام شدن تدریجی در حال جریان طبیعی. و الف ممدوده بر امتداد در جریان مخصوص دلالت می کند.(التحقیق)

نفاق بر جریان برنامه ای در زندگی دلالت پیدا می کند که ثبات ندارد بلکه پایان می یابد.

فاصله بین انسان و خدا:نفق

اگر کاری انجام بدهیم که فاصله برداشته شود: انفاق

اگر کاری انجام بدهیم که فاصله بیشتر شود:منافق

اجتماع بستر دریافت کننده انفاق است.

باید بین منبعی که اعلام نیاز می کند و آن منبع غنی رابطه وجود داشته باشد. قلب منبع حب است و بین زبان "ابراز" و قلب که منبع است نباید تمایز باشد. چیزی که منبع دارد اختلاف در آن وجود ندارد. اگر نسبت به چیزی حب در قلب داشته باشیم هرچه بیشتر ما را بکاوند باید بیش تر فضا مطلوب شود و اختلافات برداشته شوند.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۱۰/۱۶
طبیب دوار

نظرات  (۱)

۲۰ دی ۹۳ ، ۰۱:۰۴ تکتم فخریان
عالی بود اجرتون با امام زمان (عج الله تعالی فرجه)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی