طبیب دوار

جمع دانشجویان علوم پزشکی مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران

جمع دانشجویان علوم پزشکی مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران


اردوی علمی - زیارتی مشهد (بیستم تا بیست و سوم بهمن ماه)
طبیب دوار
طبقه بندی سوره ها

تکلیف

چهارشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۳، ۱۰:۳۱ ب.ظ

با آرزوی قبولی طاعات و عبادات ....

دوستان شنبه و یکشنبه ، به عنوان تکلیف و در جهت آشنایی با سوره های بیشتر:

سوره سبا را مطالعه کنند و آیات حاوی "قل" را با مارکر ترجیحا آبی لبخند مشخص کنند و سپس نتیجه ای از این آیات قل را در قسمت نظرات همین مطلب با نام شخصی خود ، تا ظهر جمعه ۲۷تیر ، وارد بکنند.

با تشکر....

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۲۵
طبیب دوار

نظرات  (۴۰)

۲۹ تیر ۹۳ ، ۲۳:۴۵ صفیه بلالی
یا منفس الکرب
سوره مبارکه ی سباء که بر اساس آنچه در تفسیر المیزان آمده است: این سوره پیرامون اصول سه‏گانه اعتقادات، یعنى توحید و نبوت و قیامت بحث مى‏کند. بعد از بیان آنها کیفر کسانى را که منکر آنهایند، و یا القاى شبهه در باره آنها مى‏کنند، بیان نموده، آن گاه از راه‏هاى مختلف آن شبهه‏ها را دفع مى‏کند، یک بار از راه حکمت و موعظه، بار دیگر از راه مجادله. و از بین این سه اصول بیشتر به مساله قیامت اهتمام مى‏ورزد،هم در اول کلام آن را ذکر مى‏کند، و تا آخر سوره چند بار دیگر هم متعرض آن مى‏شود.
به طور کلی در این سوره 15 بار کلمه ی "قل" تکرار شده است. در اکثر این دفعات خداوند به پیامبرش دستور می دهد تا با قدرت افکار اشتباه کافران و ادعا های گزافشان را رد کرده و با قدرت با آن مقابله کند.
 قُلْ بَلى‏ وَ رَبِّی لَتَأْتِیَنَّکُم آرى به پروردگارم سوگند، قیامت شما به طور قطع و مسلم خواهد آمد.
 قُلِ ادْعُوا الَّذِینَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ به ایشان بگو: آن خدایانى را که پنداشته‏اید به جاى خدا معبود شمایند، بخوانید.
 " قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ ..." چه کسى از آسمان و زمین رزق ایشان را فراهم مى‏کند؟ و خودش از این سؤال پاسخ دهد: خداى سبحان رزق مى‏دهد،
 " قُلْ لا تُسْئَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنا وَ لا نُسْئَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ"یعنى عمل و مخصوصا عمل شر و جرم از عامل خود به دیگرى تجاوز نمى‏کند، و عمل زشت کسى و بالش به غیر او نمى‏رسد.
 " قُلْ یَجْمَعُ بَیْنَنا رَبُّنا آن کسى که بین ما و شما جمع نموده، سپس محق را در یک سو، ومبطل را در سویى دیگر قرار مى‏دهد، خدا است
 " قُلْ أَرُونِی... به ایشان بگو: به من نشان دهید آن خدایانى که ملحق به خدا کردید، و شریک او پنداشتید.
 " قُلْ لَکُمْ مِیعادُ یَوْمٍ لا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ ساعَةً وَ لا تَسْتَقْدِمُونَ"میعادى حتمى و معین دارند، که ممکن نیست تخلف بپذیرد، بلکه قطعا واقع خواهد شد.
 " قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاء...
 " قُلْ إِنَّ رَبِّی یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاء...
 " قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى‏ وَ فُرادى به ایشان بگو: من شما را به موعظتى وصیت مى‏کنم، و آن این است که بى سر و صدا، و جدا جدا، براى خاطر خدا، قیام کنید، و در گوشه‏اى به فکر فرو روید، چون در تنهایى فکر، بهتر کار مى‏کند.
 " قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ ..." من از شما مزدى در برابر دعوتم نمى‏خواهم
 " قُلْ إِنَّ رَبِّی یَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَّامُ الْغُیُوب
 " قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ ما یُبْدِئُ الْباطِلُ وَ ما یُعِیدُ". یعنى بعد از آمدن حق، باطل امر جدیدى را اظهار نمى‏کند، و امر باطلى که قبلا اظهار کرده و باطل شده، بار دیگر اظهار و اعاده نمى‏کند.
 " قُلْ إِنْ ضَلَلْت... "اگر ضلالتى از من فرض شوداین گمراهى همواره" على نفسى" علیه خودم، و از ناحیه خودم خواهد بود.
نکته ای که در تمامی این آیات دیده می شود بیان حقایق بدیهی است جهت اتمام حجت با مشرکان. در واقع خداوند با دستور به ابراز این حقایق توسط پیامبر به هر وسیله ای که شده می خواهد اگر کسی هنوز امکان هدایت دارد بیدار شود.خداوند در این آیات با بهره گیری از استدلال های روشن و قوی سعی دارد تا دلهای مرده ی مشرکان را زنده کند.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۲۳:۵۷ سارا رستمی
با سلام و عرض معذرت،بنده تصور می کردم مهلت ارسال نظر تا انتهای روز جمعه است.
۱_ در این سوره علاوه بر اینکه ۱۵ مرتبه از کلمه قل استفاده شده،به دفعات مکرر از کلمات قالوا و قال استفاده شده که می توان از آن مطالب مختلفی برداشت کرد اما یک نکته کاربردی این است که در جامعه کنونی که افرادی با ادعای دانش و علم فراوان و سخندانی شروع به آوردن دلیل و برهان برای اثبات عقاید باطل خود و رد کردن حرف حق می کنند نباید سردرگم شد و راه حق را گم کرد،بلکه باید دانست سخن حق به روشنی از زبان خدا و اولیایش بیان شده و نه نگرانی از گم کردن راه حق معنا دارد و نه توجیهی برای آن وجود دارد.
۲_آیاتی که در ابتدای آنها قل آورده شده به طور عمده به مفاهیم معاد( ۳،۲۲،۲۵،۲۶،۳۰)،توحید و شاخه های آن( ۲۴،۲۷،۳۶،۳۹)،ونبوت(۴۶،۴۸) اشاره دارند.
۳_ با دقت در آیات می توان امر به پذیرش ولایت اهل بیت را در آیات ۴۶ و ۴۷ مشاهده کرد.
- وجود انسان باید ابراز این باشد که غیر خدارا مالکیتی نیست وحتی ذره ای نبایدبرای غیر خدا مالکیت قائل شد.
- دیدن رازق اصلی یکی از ابزارهای توجه دهنده به سمت مسیر هدایت است.
- طبق نظر علامه ابرازات پیامبر در دو ایه 24و25 هم اثبات معاد است و بعثت و هم اثبات انحصار ربوبیت برای خدا
- نظر به خدایان ساختگی مشرکین نشانت میدهد که جز خدای عزیز حکیم خدایی شایسته ی خدایی نیست.
- انسان باید باورکند که وعده های خدا عقب و جلو انداختنی نیست.
- بسط و قدر رزق یکی از ابزارهای خدا برای امتحان انسانهاست و توجه به ان در جهان بینی انسان نقش محوری دارد.
- قیام فردی و اجتماعی لازمه ی فعال شدن قوه تفکردر پذیرش دعوت رسول است.
- هدایت جز از مسیر حق نمیگذرد و باطل را راه به جایی نیست.

قیام برای خدای مقتدر حکیم و رازق ومالک همه هستی و انفاق درراه او /
قیامت حتمی است روزی که خداوند همه را جمع وبین انها به حق داوری می کند و هرکس مسول کار خویش است
هدایت از طریق وحی است و ضلالت هرکس به ضرر خود اوست /
سرانجام حق امده و باطل نابود می شود.
سلام علیکم

به طور کلی این سوره پیرامون اصول سه‏ گانه اعتقادات، یعنى "توحید" و "نبوت" و "معاد" بحث مى‏کند.
با نظری به مجموع آیه های "قل" دار این سوره مبارکه، متوجه "احتجاج" پیرامون این مضامین می شویم. در واقع خداوند متعال ابتدا از راه پند و اندرز و سپس از راه مجادله احسن، حجت را بر همه تمام میکند.
نکته ای که از تکرار فراوان "قل" مستفاد میشود، نشان از اهمیت و ضرورت "بیان و تبلیغ" دارد.

یاعلی
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۶:۴۹ احمدی چگینی
تمام عالم و موجودات تحت مالکیت مطلق خداوند هستند و هرگونه تصرف در رزق و روزی آنها ،مرگ و زندگی و پاداش و جزایشان تنها به اراده و اختیار اوست.و این مالکیت به سبب علم اوست که بر تمام عالم احاطه دارد و کوچکترین و بزرگترین چیزها در کتاب مبین ثبت کرده است.
خداوند تمام موجودات را در روز قیامت که وعده گاهی حتمی است جمع میکند و آنها را بر اساس اعمالشان از هم جدا میکند و این داوری و جدا کردن عادلانه ناشی از علم او به همه چیز است.(هو الفتاح العلیم)
عزت و حکمت خداوند نفی کننده وجود هرگونه شریکی برای اوست.
وعده خداوند حق است و آنچه غیر اوست باطل و نابود است.و راه رسیدن به حق اعتقاد به نبوت و پذیرش دستورات پیامبر است که دستور او قیام برای خداست.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۶:۲۸ مریم السادات فخری بافقی
لپ مطلب این سوره "قلیل من عباذی الشکور" هست به نظر من
زندگی از دو حال خارج نیست:نیمی شکر و نیمی صبر...شکر بر داشته ها و صبر بر نداشته ها....
کسب مقام صبر هم جز با شکر بدست نمی آید.پس زندگی چیزی جز شکر نیست
یکی درد و یکی درمان پسندد یک وصل و یکی هجران پسندد

من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد
به امید یاد گرفتن رسم عاشقی همکلاسی های خوبم...
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۶:۲۰ مریم السادات فخری بافقی
بسم الله الرحمن الرحیم
سپاس خدای آسمان ها و زمین. داننده احوال آن بذری که در دل زمین آرمیده و آن گیاهی که روزی سر از خاک برمیاورد.
سپاس خدایی را که میداند آنچه را که از آسمانش فرود می آید و همو می داند که روزی فرازی است.
سپاس خدایی را که روزی همه در محضر او گرد هم آیند.هم او که داننده اسرار پنهان است و ذره ای از احوال احدی بر او پوشیده نیست.
سپاس خدایی را که مردی را در میان مخلوقاتش آفرید که وجودش سراسر نعمت است و برکت.بندگان را از روزی که ذره ذره وجود متلاشی و پراکنده آدمی گرد هم آید بیم دهد. کیست مجنون تر از او؟! کیست بهتر ازاو که رسم عاشقی را به حد اعلا رسانده؟!...افسوس که گوشت و پوست و خونمان با دروغ عجین شده است و چشم و گوش های بسته ...غافل از فردایی که بی شک روزی فرا می رسد...
سپاس خدایی را که به بهترین شکل نعمت می دهد. افسوس که آدمی غرق در ناز و نعمت غافل از داشته هایش است. دلش هوای چیز دیگری می کند حال آنکه می داند آفریدگارش خود بهتر می داند. بدین سبب هوای نفس آدمی وسیله ای برای ستم به خویشتن می گردد.
سپاس خدایی را که وجودش همه تاثیر است و اوست یگانه موثر واقعی. ذره ای از مخلوقات را در ملکش شریکی نیست و زوال خیال باطل مشرکان بعید نیست.روزی که خواهند دانست که ذره ای از آسمانها و زمین را مالک نیستند.و بازهم افسوس که کمی دیر خواهند دانست که پادشاه لایزال هستی فقط و فقط خود اوست.
سپاس خدایی را که روزی اش بهترین است و وازه بهترین عین همان است که او می دهد. واژه ها در برابر رزاقیتش به قصور افتند حال آنکه غافل از او.به زودی خواهیم دانست...
سپاس خدایی را که تنها خود یگانه قادر مطلق هستی است.چراکه اوست که تنها دانای مقتدر با حکمت است.اوست که وجودش عین عزت و حکمت و تجلی این دو واژه عین اوست.
سپاس خدایی را که ساعتی از وعده گاهش تقدیم و تاخیر نیافتد.عهدش را به بهترین شکل وفاست.
سپاس خدایی را که قرآنش را برای بنده اش فرود آورد تا درمان دل دردمند او در فراز و فرود زندگی باشد. اکسیری که هر ضعیف و ناتوانی را قوی تر از آنچه در مخیله اش بگنجد نیرومند سازد. با این وجود چه نیازیست به تمسک به بزرگان گردنکش؟!حال آنکه اگر نیک بنگریم خواهیم دانست که آنها نیز روزی سر تسلیم فرود می آورند و آن روز روز مرگ خیال باطل بزرگ پنداشتن خود است.
سپاس خدایی را که وجودش آن قدر بزرگ است که با خیال نابخردانه بزرگ پنداشتن گردن کشان بازهم برای بندگان هویداست...سپاس خدایی را که آنقدر بزرگ است که با وجود همه عظمتش خواسته است تا بنده ی حقیر زبون و ناچیزش خود راه خویش را برگزیند و هیچ کس از بشر را سلطه ای بر انتخاب او نیست.به امید درک عظمت این نعمت عظیم...
سپاس خدایی را که حجت باطنی عقل و حجت ظاهری رسولان انذاردهنده را به زیبایی تمام به انسان هدیه داده است که مکر و نیرنگ کافران رخنه ای در ضمیر آدمی ایجاد نخواهد کرد.اوست که به بهترین صورت هدایت می کند.اوست که بهترین راستگویان است.اوست که وعده اش بی هیچ شکی حتمی است.افسوس که اینها را دانسته و روزی که دیگر سودی ندارد اظهار پشیمانی می کنیم...
سپاس خدایی را که نعمتش را وسیله ای برای نزدیک شدن به خودش آفرید.زندگی دنیا را به بهترین شکل آراست و خود از بنده اش خواست تا از حلال روزی ها بهره برد و در لحظه لحظه زندگی دل را با یاد او جلا بخشدد.افسوس که آدمی سرگرم بازیچه ها شد و از اصل خود دور ماند.ای کاش فراموش نمی کرد که مال و فرزند و هرچه در این دنیا به او داده شده بود بهترین وسیله برای قربت قادر مطلق بود و بس. وسیله ای برای کسب گنجینه هایی برتر:ایمان و عمل صالح
سپاس خدایی را که دادنش مایه رحمت است و ندادنش ورای رحمتی بزرگتر.به امید درک این آیت از کتاب الهی...
سپاس خدایی را که روزی اش را به تدبیر خویشتن به نحو احسن می بخشد تا بخشندگی اش را به وجود آدمی هدیه دهد. آموزگاری چنین رسم عاشقی را به تو می آموزد. عاشق سراسر وجودش بخشندگیست.پس بدان ای عزیز اگر ثروتی داری از جاه و مال و هرچه را که در فکر گنجد بدان که برگزیده شده ای برای یادگیری الفبای عاشقی و اگر مشیت خداوند در آن است که ندار باشی تو خود معشوق عاشق ازلی هستی پس بخود ببال و سپاس را با تک تک ذرات وجودت بدو هدیه کن.خدایا به راستی که تو بهترین روزی دهندگانی.(مدیونی اگه عظمت این آیه از کلام خدا رو درک کردی و سجده شکر به جا نیاوردی...)
سپاس خدایی را که تمام ملایک را مطیع فرمان خویش نهاد تا امورات بندگان را ثبت و ضبط کنند و هر یک عهده دار نقشی در آسمان ها و زمین باشند. و باز انسان جاهل معبود خویش را فراموش میکند.
سپاس خدایی را که فرشتگان نیز به ذات پاک و بی نقص اش معترفند و سپاسگزار لطف و ولایت مطلق اویند اما انسان زبون ظالم مکذب غیر خدا را معبود خویش می داند.چنین کسی بی شک لایق چشیدن عذاب آتش است.
سپاس خدایی را که حلاوت وجود پیامبرش را به بندگان خود ارزانی داشت تا طعم تلخ یتیم بودن را از کام بندگان برگیرد.به راستی که او تنها پدر حقیقی است.و اوست که دلسوز تر از هر پدر آبا و اجدادی ای هدایتگر فرزندانش. چه سودی بهتر از این؟!
سپاس خدایی را که معجزه پیامبر خاتمش را بهترین شکل آراست. قرآن عظیم .عظمتش را زوالی نیست . از دل است و بر دل می نشیند.دروغ گو همان است که آن را دروغ می پندارد.ساحر همان است که آنرا سحر می داند.
سپاس خدایی را که توفیق برخاستن را به آدمی عطا نموده است.برخاستن برای سپاس.سپاس برای وچود گوهری گرانبها از جنس بشر.بشری آسمانی از جنس ماه. ماهی سراسر مهر. پس بیایید خالصانه فکر کنیم فارغ از تعلقات اعتباری دنیای دنی و آزادانه بایست و غلام گونه بندگی کن...
غلام همت آنم به زیر چرخ کبود ................................ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
سپاس خدایی را که رسولش آنچنان عاشقانه عاشقی می کند که آدمی را متحیر عشقش می سازد.عاشق چیزی را از خود نمی داند.هر آنچه هست در ید قدرت معشوق است.عاشق مزدی نمی خواهد.عاشقی نیازی به اثبات ندارد! وجود عاشق خود گواه است...
سپاس خدایی را که بنده اش را لحظه ای تنها نمی گذارد و اوست که حقیقت را بر دل و زبان بنده اش جاری می سازد چراکه اوست که از تنگنای وجود آدمی به خوبی آگاه است.اوست که مجنون وجود لیلی پیامبرش است.عاشق نیازی به کشف ندارد.خود به خوبی همه را در وجود معشوق نیک می داند.ای عزیز بنگر که چگونه مجنون که باشی لیلی می شوی اما فراموش نکن که عاشقی را چه به حساب و کتاب؟!...پس خموش باش و فقط بنگر...نیک بنگر.
از کیمیای مهر تو زر گشت روی من......................... آری به لطف یمن شما خاک زر شود
سپاس خدایی را که حق را از جنس آمدن آفرید و باطل را جز برای رفتن خلق نکرد. دلت به نور همین کلام خداوند روشن که حق روزی می آید و باطل رفتنیست...
سپاس خدایی را که سراسر وجود پیامبرش را غرق در رحمت آفرید.آنقدر مهربان است که از هر راهی و هر تدبیری برای هدایت بندگان مضایقه نمی کند چرا که رسم عاشقی را نیک می داند.دلش تاب دیدن آدمی را در آتشی که خود برای خودش افروخته ندارد.خودش را به آب و آتش میزند تا به طریقی آدمی را نجات دهد تا باور کند این کلام جز از جانب خدای یکتا نیست. حاضر است انسان او را زیانکار پندارد اما طریق هدایت را بپیماید.اوست که به راستی دلسوز واقعی انسان هاست و از صمیم قلب برای بندگان فارغ از خوب و بد بودنشان به درگاه خداوند شنوای قریب طلب خیر میکند.
سپاس خدایی را که روزی خواهد آمد که در آن روز کافران به کفر خویش معترفند و پشیمان از آنچه می دانستند و آن را پوشاندند. با این دوری از مقام ایمان کجا بدان مقام در قیامت نایل توانند شد؟!افسوس...

بسم الله الرحمن الرحیم
وقلت انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا.ثم جعلت اجر محمد صلواتک علیه و آله مودتهم فی کتابک فقلت قل لا اسئلکم علیه اجر الا الموده فی القربی و قلت ما سئلتکم من اجر فهو لکم و قلت ما اسئلکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا فکانوا هم السبیل الیک والمسلک الی رضوانک...من کنت مولاه فعلی مولاه.... وقال من کنت انا نبیه فعلی امیره. و قال انا و علی من شجره واحده...فقال انا مدینه العلم و علی بابها...ثم قال انت اخی و وصیی و وارثی لحمک من لحمی و دمک من دمی و سلمک سلمی و حربک حربی و الایمان مخالط لحمک و دمک ...ولولا انت یا علی لم یعرف المومنون بعدی ...
الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمومنین علیه السلام
التماس دعا در این شب ها
یا هادی من استهداه
سلام
14 قل در سوره مطرح شده است.
1.وقوع حتمی قیامت و عالم الغیب بودن خدا و ثبت شدن همه چی. علم الهی که هیچ چیز در نزد ان مجهول نیست مطرح شده است
2.اصل توحید و بلا شریک بودن خدای متعال
3.رزاق بودن خدا و بیان دو جبهه که خدا بیان میدارد که یا ما برطریق حق هستیم یا شما
4.هرکس به خاطر اعمال خودش مورد بازخواست قرار میگیرد
5.فتاح بودن خدا
6.در الوهیت و ربوبیت خدا کسی با او شریک نیست
7.قیامت بدون تاخیر وقوع میابد
8.بسط و تنگی رزق به دست خداست برای هرکس که بخواهد...
9.مسئله انفاق و جبار بودن خدا که اگر انفاقی از اموال صورت گیرد خدا به بهترین شکل پاسخ میدهد
10.قیام برای تفکر در محتوای دعوت پیامبر
11.اگر پیامبر پاداشی خواسته ب سود خود ماست چراکه باعث تداوم مسیر امامت و ولایت و خط نبوت است
12.خدا احیا کننده حق و نابود کننده باطل است
13.قران حقی است که به صحنه امد
14.هدایت یافتن در نتیجه دریافت حقایق از جانب خداست و ضلالت یافتن در نتیجه بیراهه رفتن خود انسان هاست ...خودمان باعث گمراهی خودمان میشویم
توحید و ربوبیت و الوهیت و خالقیت و مالکیت و رازق بودن و عادل بودن و عالم بودن و جبار بودن و داور بودن خداوند در این ایات مشاهده میشود.
همه چیز تحت اراده ی الهی انجام میگیرد و ما خود مسئول گمراهی و بیراهه رفتن خود هستیم چون حجت بر ما تمام شده است.به هرکس هرچیزی میرسد از روزی تا علم و قدرت و... از جانب خداست همه فقیر الی الله هستیم .پیامبر مسئول ابراز این ویژگی های خداست تا نشان دهد که شریک و شبیهی در هیچ زمینه ای خداوند ندارد.
بسم الله...
خداوند متعال در سوره مبارکه سبا حجج مختلفی برای اثبات اصل توحید بیان میفرماید شاید که هر کس بنا به ذایقه و رزق خود از دری هدایت شود
گاه تیشه میزند به اصل مالکیت آلهه و حتی به ظهیر بودنشان که اگر بودند پس کجاست استجابت دعاهای مشرکان؟
و گاه از در رازقیت و فتاحیت و انحصار ربوبیت برای ذات عزیز حکیم وارد شده تا بدانند احدی را به حریم کمال ش راهی نیست
انسان با شنیدن این حجج و تفکر در آن در هر لحظه بر 2وجه است
یا "بر" هدایت
یا "در" ضلالت
و این حجج به قدری آشکار اند که گمراه شدن هر شنونده ای یقینا از خود اوست و هدایتش قطعا ثمره ی ابراز "صاحب"ی که مخزن حق القا شده از جانب ذات شهید و علام باری تعالی است...


۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۵:۳۰ سیده مریم احمدی
این آیات بیانگر مساله توحید و باور و اعتقاد به قیامت و معاد است.
در واقع خداوند به پیامبر امر میکند که بر ابطال الوهیت اله مشرکان احتجاج و استدلال کند.
استدلال از طریق روزی و اعمال خیر و شر(خداوند فتاح علیم است.فتاح است چون با خلقت و تدبیر هر چیزی را از ما سوی آن جدا میکند و هم علیم است چون دانا به همه چیز است) و عزت خداوند(عزت خداوند یعنی منبع بودن جانب او از اینکه متجاوزی به حریم کمال او تجاوز کند بی انتهاست و به هیچ حدی محدود نیست) و در نهایت حق(وحی قرآن) که با حجت های قاطع و براهین ساطع خود هر باطلی را ریشه کن می کند.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۴:۴۶ فاطمه سعیدی
خدا تنها مالک، تنها شافی روزقیامت و تنها روزی دهنده است وخدای کافران هیچ نیست
خداوند پیامبرش را فرستاده تا بندگانش را هشداردهد که وعده حق خدا حتما خواهد امد وگمراه ازحق تنها به خود زیان رسانده است وکسی که برای خدا قیام کند از این گمراهی دور می شود....
هو الشافی
به نظر میرسد این سوره سوره ی ابراز حقایق باشد.حقایق برانگیزنده یک قیام!
حقایقی که توسط رب علام الغیوب به پیامبر القا میشود.۴۸
واجر ابراز آنها بر اللهی است که بر همه چیز شهید است۴۷
با ابراز این حقایق باطل در اول و آخر نابود است۴۹
با ابراز این حقایق توسط پیامبر از طرف رب سمیع و قریب چنان حجت تمام می شود که اگر کسی گمراه شدبخاطر خود اوست و اگر هدایت شد بخاطر این ابراز حقایق است۵۰
با شنیدن این حقایق شنونده پند می پذیرد و در راه خدا قیام میکند حتی اگر یکنفر باشد۴۶
این حقایق شامل توحید۲۷نفی شرک در مالکیت۲۲شرک در خالقیت۲۲شرک در رزاقیت +تبدیل انفاق به رزق۲۴و۳۶عدل۲۵و۲۶معاد وعدم تاخیر آن۳۰و۳علم خداوند به تمام آسمانها وزمین۳نبوت ورسالت رسول ۴۶می باشند.
پس...باید این حقایق را ابراز کنیم تا زمینه قیام درونی وبیرونی افراد را فراهم کنیم.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۴:۲۴ تکتم فخریان
انسان غرق در جهل وغفلت است انقدر که حتی با خود عاقلانه نمی اندیشد که هر چه کند به خودش برمیگردد و همه چیزاین عالم و هر کاری که بکند برای خودش است این شاید به علت عدم علم و ایمان به یوم الساعه و نشناختن خالق ان  و ندانستن صفات او باشد چرا که اگر الله را به عنوان مالک و فتاح و رزاق و عادل و عالم به غیب بشناسد حقیقت را خواهد فهمید
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۴:۲۴ عاطفه معصومی
به نام خدا
باسلام

"مسئله توحید"و قسمتی از نشانه های خداوند در عالم هستی و صفات پاک خداوند از جمله توحید و ربوبیت و الوهیت
و همچنین بیانگر موضوع معاد و تحقق قیامت که در این سوره بیشتر تکرار شده.
نبوت انبیای پیشین و مخصوصا پیامبر اسلام و پاسخ به بهانه جویی های دشمنان درباره او وبیان بخشی از نعمت های خداوند و سرنوشت شکرگزاران و کفران کنندگان .
و توجه به رازق بودن خداوندکه تنها روزی دهنده خداوند است.
بسم الله الرحمن الرحیم

- توحید و یگانگی خداوند و عدم وجوذ صفات واجب یک معبود در خدایانی که مشرکان اتخاذ کرده بودند.
- عدالت و داوری بر حق خداوند در جزا دادن به انسانها متناسب با اعمال انسانها و غلبه حق بر باطل در وعده گاه روز قیامت.
- القای حق و وحی الهی بر قلب پیامبر اکرم(ص) و بیم دهنده بودن او از عذاب روز قیامت و هدایت انسانها بر اساس پیروی از دستورات او(قیام برای خداوند چه به صورت فردی و چه به صورت گروهی)
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۳:۵۱ رضوانه نجفی
بسم الله الرحمن الرحیم

انچه به پیامبر(ص) امر شده است، ابراز کردن است.
ابراز این که:
کوچکترین چیزی از عالم غیب مخفی نمی ماند و هر آنچه که بجای خدا پنداشته شود یا به خدا وصل شود طوری ک برای ان شراکت در امر عزیز حکیم قائل شده، کوچکترین مالکیتی ندارند.

و زمانی ک او بین ما بر اساس حق* تمایز ایجاد کند...

زیاد و کم کردن روزی فقط ب دست رب است و چ معامله عاشقانه ای است ک تو انفاق کنی و او جایش را برایت پر کند...چ رازقی... خیر الرازقین

و چه ابراز باشکوهی...قال فاطمه الزهرا : از دنیای شما سه چیز را دوست دارم، نظر به چهره رسول الله (ص)، قرائت کتاب خدا و انفاق در راه خدا.


چون وحی امده، زمینه هدایت برای همه مهیا شده ؛ حالا اگر کسی هدایت شد که رب ش هدایتش کرده اما اگر گمراه شد، این گمراهی به گردن خودش است ک کاری نکرده ک راه رو ببینه.

متاسفانه از سایر ایات مطلب قابل ذکری روزی م نبود! بابت مطالب بالا هم ببخشید!
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۳:۴۶ سمانه قاسمی
هوالحق
مالکیت مطلق خدا-رازق بودن او و معاد، حق است و حق را به واسطه ی وحی القا می کند و موعظه می کند که همراهی حق با قیام در راه آن و تفکر امکان پذیر است.
و هو الفتاح العلیم
پیامبر مامور شده که اعلام کند از خدا الهام حقی بر وی رسیده و بی اجر ومزد انرا بر مردمان عرضه میدارد که بدانید رزق شما از خداست و هم اوست که انرا قبض و بسط میدهد و بدانید بواسطه این وحی جمع ما به دو دسته اهل هدایت واهل ضلالت یا همان حق و باطل گشوده میشود و بعد از امدن وحی حق دیگر بین ما قابل جمع نخواد بود و هر کس به انچه انتخاب وعمل کرده میرسد.پس اگر نمیتوانید شریکانی را که غیر خدا میخوانید نشان دهید از عذاب شدیدش انذار کنید و از روی خیر خواهی تنها یک توصیه میکند که از برای خدا دست به قیام بزنید.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۳:۰۴ فاطمه معصومه منوچهر
به نام یگانه الله
آیه ی 3 و 4 :تحقق قطعی خداوند با توجه به عالم الغیب بودن الله به اندازه ی واقعی اشیا نه بیشتر و نه کمتر
علت تحقق قیامت:تا به کارها جزا داده شود
آیه 22:عدم اعتقاد به قیامت-->غرور در برابر نعمت های داده شذه--> ناسپاسی و کفران--> نزول عذاب الهی به علت کفران
به این افراد در قیامت گفته میشود بخوانید آنچه بدان کفر میورزیدید...اما آنها نمیتوانند ذره ای گره از کار شما بگشایند و شفاعتی پذیرفته نیست مگر برای کسانی که صاحب روز قیامت الله اذن دهد
24:اشاره به رازق بودن خداوند
25 و 26 در قیامت هرکس خود مسءول اعمال خود است و در آن روز به حق داوری میشود
27:رسالت پیامبر تنها بشارت و انذار ( مسءول نبودن در برابر کار دیگر افراد و هرکس در گرو عمل خود)
30:زمان قیامت --> زمانی که نه جلو میافتد و نه عقب
36:پاسخ پیامبر به افرادی که میگفتند خداوند مارا دوست داره که به ما مال و فرزند داده است--> رازق خداست و روزی را به هرکه بخواهد میدهد و این ارتباطی به تقرب به خدا ندارد و تقرب به خدا فقط با ایمان و عمل صالح تحقق میابد
46:توصیه پیامبر به افرادی که تکذیب میکردند وی را و مجنون میخواندند-->بیم از عذاب در قیامت--> قیام کنید برای خدا
47:خداوند رازق است--> اجر و پاداش من بر خداست
48 و 49:آشکار شدن حق و توجه به صفت عالم الغیب بودن خداوند
در کل سوره در مورد قیامت و ویژگی های آن و تاثیر آن در عملکرد افراد صحبت میکند
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۳:۰۴ مریم فخری
سلام دوستان.
دارم متنو تایپ می کنم.پیشاپیش عذر خواهی میکنم که احتمالا کمی دیر تر مجبورم بذارم.فکر نمی کردم این قدر طول بکشه.
به بزرگی خودتون ببخشین...
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۲:۳۸ فاطمه صالحی
بسم الله الرحمن الرحیم

هر کس خودش مسول اعمالش است چه در راه هدایت باشد چه ضلالت.
و تنها خداوند روزی دهنده اوست و تنگی و فراخی روزیش با خداست.
مشرک در مسیر ضلالت است چون معبودش پنداری دروغین بیش نیست و راه باطل سرانجامی جر تباهی نخواهد داشت.
آن کس که در مسیر هدایت است با تفکر و قیام الی الله به پیش می رود و از انذار پیامبر برای تشخیص حق از باطل استفاده می کند.در نهایت وعده خدا بر داوری بر حق حتمی است و تنها خداست جداکننده حق از باطل و هیچ مجالی برای باطل باقی نخواهد ماند.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۲:۳۵ فاطمه صالحی
بسم الله الرحمن الرحیم

هر کس خودش مسول اعمالش است چه در راه هدایت باشد چه ضلالت.
و تنها خداوند روزی دهنده اوست و تنگی و فراخی روزیش با خداست.
مشرک در مسیر ضلالت است چون معبودش پنداری دروغین بیش نیست و راه باطل سرانجامی جر تباهی نخواهد داشت.
آن کس که در مسیر هدایت است با تفکر و قیام الی الله به پیش می رود و از انذار پیامبر برای تشخیص حق از باطل استفاده می کند.
در نهایت وعده خدا بر داوری بر حق حتمی است و تنها خداست جداکننده حق از باطل و هیچ مجالی برای باطل باقی نخواهد ماند.
بسم الله الرحم الرحیم
قل هایی که در این سوره از جانب پیامبر بیان شده را به عبارتی می توان حقایق این سوره دانست که یکسری حقایق این سوره و قل کافران در مقابل آن فضایی را در سوره شکل داده که بدین نحو است :
در رأس مطالب خداوند به عنوان تنها رزق و روزی دهنده به انسانها انکار شده و انسانها ( کافران )خود را صاحب اثر دربدست آوردن نعمات دانسته اند بنابراین قدرت خود را مافوق از قدرت خدا دانسته اند و اینگونه می شود که به قیامت ایمان نیاورده و خود را بری از معذبین می بینند که پیامبر برای مقابله با این قل کافران آن ها را به تفکر در آسمانها و زمین و خدای روزی دهنده از آن ها ، فرا می خواند .پیامبر همچنین در پاسخ به قل عدم وجود قیامت و آخرت این استدلال را می آورند که آخرتی هست حتما چراکه هرکس باید به جزای عملش برسد و این دنیا مجال این امر را نمی دهد...
از طرفی جریان کفر این سوره شامل دو دسته افراد است : مستکبرین و مستضعفین ؛که پیامبر در برابر مستضعفینشان ابراز می کند که در معبودان خود تفکر کرده و به درستی بیاندیشند و آن ها را بر حذر می دارد از تبعیت کورکورانه از قول مستکبران چرا که نتیجه عمل هر کس به حساب خود شخص نوشته خواهد شد و کسی نمی تواند فرد یا جریان دیگری را عامل شقاوت و گمراهی خود بداند چرا که مستضعفان در آن دنیا مستکبران را عامل گمراهی خود می دانند.کلا به نظر می رسد در این سوره تفکر دراصول دین بسیار مورد تأکید است چرا که پیامبر در جای دیگر از کافران میخواهد که در نحوه دعوت پیامبر تأمل کنند و به صرف این که با دعوتی با محتوای جدید روبرو شده اند پیامبررا ساحر و دعوتش را کذب نخوانند چرا که صهحب دعوتی که اجری در برابر دعوت خود نمی خواهد ، برای شنونده جای تأمل دارد.
و نهایتا این که در کل فضای حق این سوره می خواهد که انسانها در ربوبیت و مالکیت خدا ، سخن جدیدی که بر ایشان وارد می شود تفکر و تأمل کنند و مسئولیت انتخاب ها و اعمال خود را بپذیرند و اگر دعوتی و جریانی را بر حق پنداشتند برای تحقق آن قیام کنند هر چند در فضایی که مترفین و قدرتمندان آن مخالف آن جریان باشند...
یا علی
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۱:۰۵ زهره سعیدی
این سوره حول سه محور وحدانیت، نبوت و معاد صحبت میکند:
1.که خداوند حکیم و خبیر بر نظام هستی وتمایز انسان های نیک سرشت از بد سرشت تسلط دارد و سزاوار ستایش است.
2.هدایت انسان ها (و بشارت و انذار) بر عهده راهنمایی است که :
-آگاه میباشد و از مجادله ناصواب پرهیز می کند
-در دعوت به حق، از غیر الله هیچ اجر و مزدی طلب نمیکند.
-ربوبیت غیر الله را نفی کرده و الله را به انسان ها معرفی میکند و میعادگاه حقیقی را به آنها میشناساند.
-و در نهایت برنامه ای برای قیام در راه حق در اختیار آنها میگذارد.
3. نتیجه کسانی که هدایت یافته ( لهم مغفره ورزق کریم)یا گمراه گردیده اند(لهم عذاب من رجز الیم)را بیان میکند.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۰:۴۵ آب شیرینی
یا من احب من کل حبیب
کفر انسان را تا جایی پیش می برد که اموال و اولاد،نمادهای بارز ارزاق الهی،چنان دست مایه ی کبرشان می شود که توهم صاخب اثر بودن این دو در جلوگیری از عذاب در ذهن اینها شکل می گیرد.پس برای ممانعت از وارد شدن کوچکترین خدشه ای به این ابزار نجاتشان از خود ابرازهای مختلفی نشان می دهند مثل انکار قیامت،نسبت سحر دادن به حق مبین و استهزا پیامبرو...
کفر انسان را تا آنجا پیش می برد که ظالم بنفسه می شود یعنی حاضر است دیگران(الذین استضعفوا) فاقد نعمت باشند حتی به قیمت محدود شدن نعمات خودش.و اینان غافلند از اینکه همین اموال و اولاد که در این دنیا علت عدم ایمانشان شده در آخرت نیز مانع شفاعتشان است و حائلی برای شنیدن حق...
و در مقابل همچون مکذبانی رسولی که تمام اقوالش بر مبنای حق است وعده می دهد که بسط رزق خداوند برای هر کس است که خودش بخواهد و چه مستکبران و چه مستضعفان اگراین را بداننر و در این حقایق تفکر کنند حتی اگر تمام اطرافشان مملو از کفر باشد قیام خواهند کرد برای خدا،مثنی و فرادی،قبل از اینکه در قیامت ناچار به ایمانی شومند که دیگر هیچ سودی نخواهد داشت...
۲۷ تیر ۹۳ ، ۱۰:۳۴ مریم مرادیان
هدف سوره تو آیه اول مشخص شده: "حمد ". حمد به حیث "حکیم خبیر" بودن خدا. کسی میتونه اینو درک کنه که "علم" بهش دادن تا وجود "علیم" رو درک کنه. سوره میخواد "علم" کسب کنیم تا "قل"مون "حمد" باشه و بعدشم "شکر". راهشم یاد داده: (قل اعظکم بواحده...) با فکرمون به حق دست پیدا کنیم و حق هم که همون علمه. یا برگردیم و به آیات نگاه کنیم تا به حکمتش پی ببریم (عبد منیب). تازه حجت رو هم بر عقل تموم کرده: آیه های 22،24،25،27،47. علم که کسب نکنیم، خودمونو به هلاکت و ذلت انداختیم مثل "قل"اشتباه قوم سبا (باعد بین اسفارنا...فجعلناهم احادیث...) یا جنیان درگاه سلیمان (لو کانوا یعلمون الغیب ما لبثوا فی العذاب المهین)
وقتی به علم نرسیم از روی هیچ (یقذفون بالغیب من مکان بعید)، شک میکنیم به علم و قدرت خدا (هل ندلکم علی رجل...) وقتی علم و ایمان به رازقیت خدا نداشته باشیم، با علم اشتباهمون "اموال و اولاد" رو کارساز میبینیم و حق رو سحر و افک، پس صدای عقل رو نمیشنویم و از همون اول با اطمینان میگیم (لن نومن بهذا القرآن) ولی......
وقتی تو قیامت، خدا (یقذف بالحق) میکنه و همه جا روشن میشه، جهل و باطلی باقی نمی مونه (و له الحمد فی الآخره). اونوقته که جایی برای انکار نیست و کافرالذین استضعفوا برمیگرده به کافر الذین استکبروا نگاه میکنه، برمیگرده ببینه یا ملائکه یا جن شفاعت میکنن؟ اما همه "قل"شون انکاره...
 فقط یه چیز حواسمون باشه که اگر علم داریم به اینکه خدا "حکیم الخبیر"ه برای حفظ این علم باید "صبار شکور" باشیم و در برابر هر چیز که علم اندک ما باهاش متناقضه با صبر زیاد در شکر نعمت علممون رو افزایش بدیم...

کافران اصل قیامت را قبول نداشتند خدا در جواب آنها فرمود قیامت هست، از هر ذره ای حساب رسی می شود تصویر قیامت را به آنها نمایاند ،زمان وقوع قیامت را بهانه کردند خداوند باز جواب آنها را داد که قیامت زمانی است که نه ذره ای تاخیر دارد نه پیش می افتد باز نپذیرفتند پنداشتند مال و فرزندان زیادشان مانع عذاب آنهاست خداوند در جواب فرمود این ها همه وسیله آزمایش است من به هر کس بخواهم وسعت رزق می دهم به هر کس بخواهم تنگ میگیرم ، کافران متذکر نشدند گفتند قرآن دروغ است ،سحر است ،خداوند در پاسخ مردم را پند داد که برای خدا گروهی و تک تک قیام کنید بیندیشید آیا در صاحب شما جنونی هست؟ همه این ها برای ماست خداوند ما را از عذابی که در پیش است بیم می دهد ولی کافران روزی ایمان می آورند که برای آنها سودی ندارد و با آن فاصله زیادی دارند.
در مجموع ایات سوره سبا که در انها واژه ی قل به کار رفته بیشتر در مورد معاد ، توحید و نبوت صحبت شده است...
ایه 3:
وقوع قیامت حتمی است وخداوند دانای غیب است وذره ای در اسمان ها و زمین از او پنهان نیست
ایه 22:
کافران کسانی را شریک خدا میدانند که هیچ قدرتی ندارند
ایه 24:
تنها خداوند است که روزی میدهد
ایه25و26:
هرکسی جزای عمل خودش را میبیند وخداوند به حق داوری میکند
ایه27:
بیان توحید.که خداوند هیچ شریکی ندارد
ایه30:
بیان معاد.که قیامت در وقت معین خودش فرامیرسد
ایه36و39:
تنها روزی دهنده خداست در حالی که بیشتر مردم نمیدانند
ایه460-50:
بیان نبوت که پیامبر بدون اینکه مزدی از مردم بخواهد انها را از امدن عذابی شدید میترساند وبه راه راست هدایت میکند
۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۴:۵۳ ف. سبکتکین
بسم الله
پیامبر در این آیات مامور به ابراز حقایقی از جانب پرودگار شده اند که یکی از این حقایق این است که رزق انسان و بسط و قدر آن تها به دست خداست و رویکرد انسان به این حقیقت را معیاری از هدایت و ضلالت بیان کرده، و این حقیقت خطاب به کسانی است که گسترده بودن رزق را دلیل برتری و عذاب نشدن میپنداشتند، چون گاهی مترف بودن و زیاده روی در لذت جویی انسان را به استکبار از حق میکشاند، در حالیکه یکی از راهکارهای خروج از این پندار غلط، انفاق مال است. و همین جهت گیری انسانها نسبت به این حقیقت سبب فتح و تمایز بین آنهاست. همه این آیات نشان از ربوبیت خداوند حکیم خبیر و قدرت تصرف او بر همه شیون عالم است و بی شک دلایلی بر اثبات روز بعث..
در آیات انتهایی نیز انسان دعوت و توصیه شده به قیام و تفکر به دور از غوغا و جنجال... حق بیان شده در این آیات همان قران است که تفکر در آن یقینا مایه هدایت است...
۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۳:۳۵ طیبه قاسم آبادی
بسم الرب الشهداءوالصدیقین
سوره مبارکه سباء
خداوند که عالم به غیب و دانای نهان و آشکار است ،برای تمام موجودات و انسان ها قدر و اندازه ای مقدر فرموده است برای هرکدام از این موجودات ، رزقی معین فرموده است؛ رزقی که بر گروهی تنگ و بر گروهی وسیع (برحسب علم خداوند) مقرر گشته است.
آن جا که حضرت رسول صلی الله علیه وآله اجر رسالت خویش را بر مردم ندانسته و می فرمایند که : پاداش من فقط بر عهده ی خداست . برای متذکر شدن این مسئله است که ،تعیین و ارائه ی رزق و روزی بر عهده هیچ مخلوقی نبوده و تمام موجودات ازمشخص کردن اندازه رزق و ارائه آن عاجزاند
همان پروردگار عالم " سرٌو علانیه" از پس این جهان جهان دیگری را وعده داده است که یقینا محقق خواهد شد و هیچ کس نمی تواند بر ان پیشی گرفته و یا وقوعش را به تاخیر اندازد.
خدایانی غیر از خدا که پرستیده می شوند ، توانایی هیچ گونه دخل و تصرفی در آن نداشته و نه تنها حق ،بلکه ابدا توانایی هیچ گونه شفاعتی را در قیامت ندارند .
شفاعت ،تنها بر عهده ی خداوند و افرادی است که اذن شفاعت از پروردگار یافته اند.
من الله التوفیق
۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۳:۲۱ عاطفه جنت علیپور
به نام خدا...
شرمنده که من نمی تونم مثل دوستان متن ثقیل و پرمحتوا بنویسم... در حد خودم هرچیزی که دستگیرم شده فقط بیان می کنم:
نمیدونم ولی حس می کنم که شاید این گزاره هایی که بعد از کلمه "قل" آمده اند، گزاره هایی هستند که هر یک از ما باید در طول زندگی خود به آن برسیم و یا شاید ان ها را بیان کنیم در شرایط مختلف...
آیات مشخص شده به نوعی هر کدام اشاره ای هستند به3 اصل دین: توحید، معاد، نبوت
آیه 3 ← اقرار به عالم بودن خداوند و اینکه خداوند همه چیز را می داند و هیچ چیز از او پوشیده نیست. همین خداوند است که بر اساس صفت ربوبیت خودش ، حتما قیامتی را پدید خواهد آورد.
آیه 22 ← عکس آیه 3 به اثبات عالم بودن خدا می پردازد؛ غیر از خدا هیچ کس مالک هیچ چیز نیست.
آیه 24 ← نمی شود که هم خداوند عالم و رازق باشد و هم غیر خدا... در حقیقت تاکیدی است بر آیه 22
آیه 25 ← هرکسی طبق آنچه انجام داده است بازخواست خواهد شد و در حق هیچ کس ناعدالتی انجام نخواهد شد.
آیه 26 ← اشاره به عادل، قوی و دانا و دارای علم بی پایان بودن خداوند که بر اساس این صفات جداسازی حق از باطل حتما محقق خواهد شد.
آیه 27 ← اشاره به حکمت و عزت داشتن و شکست ناپذیری خداوند
آیه 30 ← اشاره به حتمی بودن روز قیامت ولی مبهم بودن زمان قطعیش دارد که نوعی آماده باش دائمی و مراقبت همیشگی بر اعمال و رفتار در انسان ایجاد می کند.
آیه 36 ← اشاره به رزاق قطعی بودن خداوند و اینکه اکثریت مردم در رزق هایی که به ایشان میرسد، به جای خداوند، اسباب را می بینند و گرفتار اسباب اند.
آیه 39 ← باز هم اشاره به بهترین رزاق بودن خدا و البته حکیم بودن خدا که بر اساس حکمتش به بعضی ها روزی بیشتر و به باقی کمتر روزی می دهد.
آیه 46 ← اشاره به وجوب جهاد و اینکه شان پیامبر نزد خداوند بسیار بالاست حتی اگر مردم نمی فهمند و ایشان را با کارهایی که انجام می دهند به نحوی دیوانه خطاب می کنند. وظیفه پیامبر انذار است از عذاب های سخت پیش رو و وظیفه مردم تفکر و اندیشه است در دین در عین پذیرش آن...
آیه 47 ← پیامبر به ازای انجام رسالتشان ، مزدشان را فقط از خداوند می گیرند که این مزد باز هم به نفع خود مردم است. اشاره بر گواه و شاهد بودن خداوند بر همه چیز از جمله اینکه پیامبر از مردم انتظار هیچ مزد و پاداشی نداشتند.
آیات 48 و 49 ← آمدن و حق و از بین رفتن باطل و روشن شدن هر چیز در نهایت امر دنیا
آیه 50 ← اشاره به این قضیه که هدایت از جانب خداست (در وحی و آمدن حق هیچ گونه اشتباهی رخ نداده است) ولی ضلالت از جانب خود انسان...
در کل همان طور که در بالا هم ذکر کردم، آیات مذکور که خطاب به پیامبر می باشند را ما باید سعی کنیم به نحوی زندگی کنیم که نحوه زندگی هر یک از ما این آیات را ابراز کند...
۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۲:۲۹ نفیسه شهرباف مطلق
بسمه تعالی
آیه 3 :
کوچکی و بزرگی اشیاء در علم خدا اثری ندارد . ( لا اصغر من ذلک و لا اکبر )
آیه 22 :
غیر خدا ، نه می تواند مالک آسمان ها و زمین باشد و نه می تواند شریک و یاور خداوند باشد.
آیه 24 :
در آیه ، دعوت به تفکر شده : چه کسی از آسمان و زمین به شما رزق می دهد؟
در آیه گفته شده ( یکی از ما ) یا شما بر هدایت یا در گمراهی هستید .
پس طبق این بخش آیه نباید طرف خود را فورا و با قاطعیت محکوم کنیم .
آیه 25:
در قیامت هرکس پاسخگوی عملکرد و رفتار خودش است.
آیه 26:
در قیامت همه چیز بر حق است.
آیه 27:
از طرف مقابل دلیل و سند بخواهیم ( به من نشان دهید بت هایی که به عنوان شریک او می دانید ، چه کرده اند؟ )
آیه 30:
روزی دهنده انسان ، فقط خداست.
آیه 36:
طبق ترجمه آیه :
این گشایش ها و تنگی ها بیانگر میزان علاقه خداوند به مردم نیست.
مردم عامل رزق را واسطه ها ، تدبیر ها و کار خود می دانند و از خدا غافل اند.
آیه 46:
کار پیامبران بشارت و هشدار است تا افراد غافل از ظلمات خارج شوند.
آیه 47:
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : اگر من از شما مزدی درخواست می کنم و می گویم اهل بیتم را دوست بدارید به خاطر این است که فایده ی این مزد به خود شما برمی گردد ، زیرا هرکس از رهبران معصوم پیروی کند گویی از راه خدا پیروی کرده است.

حق بر باطل پیروز است.
۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۱:۱۷ میرتاج الدینی
هوالحکیم الخبیر...

وجود گرامی پیامبر اکرم ص "واعتقادات و ابرازشان " در این سوره مرزهای هدایت و ضلالت را به روشنی تبین نموده و با ذکر بنیادی ترین و مهم ترین پایه های تفکر توحیدی سعی در معرفی صراط عزیز حمید دارد و اینگونه خدای حکیم خبیر را حمد می گوید...و تنها کسانی که به آنها علم داده شده است قدرت رؤیت این حقیقت بزرگ هستی را دارند.
اعتقاد به علام الغیوب بودن خداوند و توانایی او بر جمع کردن ذرات پراکنده و تحقق ساعت قیامت، و باور به انحصاری بودن ملک آسمانها و زمین برای اوبدون شریک و یاور .....
رازقیت مطلق خدا و بسط و قدر رزق از جانب او و هم داوری خدای فتاح به حق از مصادیق ابراز های مهم پیامبر در این سوره در مقابل قیل و قال کفار می باشد .
علم اجمالی به این موضوعات انگیزه و زمینه را برای قیام فراهم نموده و تفکر را فعال می کند تا در نهایت این قیام برای خدا ، حق بودن پیامبری که بدون اجر و مزد ابلاغ رسالت میکند کاملا روشن شده وگمراهان از هدایت یافتگان افتراق یابند و آنان که اهل ایمان و عمل صالح اندوشکر گزار، مورد مغفرت الهی و مشمول رزق کریم گردند...
۲۷ تیر ۹۳ ، ۰۱:۱۲ سمیرا فولادچنگ
سلام
خوشحالم همه هستین...
جای ما شاید.... خالی
بسم الله الرحمن الرحیم...

همه ""قل" ها برای به "صراط عزیز حمید" در آمدن است......صراط المستقیم
و همه آنها حکم تبلیغ ای را دارد که هدف همه آنها عبودیت پروردگار است، "عبودیتی فردی و اجتماعی". تبلیغ یک کار فرهنگی است،مخاطب آن همه بشریت است و در قبال آن مزدی گرفته نمی شود. 
همه قل ها را گفت تا یادآوری کند که الحمد لله فاطر......... که آماده ات کند برای "قیام لله"......راهی کارساز در همه شرایط زندگی.
بسم الله الرحمن الرحیم
برای بررسی قل در این سوره ابتدا ایات را مشخص کرده و براساس گوینده به دودسته ی کافران و مومنان که در این سوره صرفا پیامبر بود تقسیم کردم. البته میتوان دسته ی دوم را حق نامید تا سخن مستقیم خداوند بزرگ و فرشتگان هم اورده شود. بعد در بخش تکذیب کنندگان تقسیم بندی براساس دلایل شان برای تکذیب انجام شد و در بخش حق هم تقسیم بندی براساس دلایل یا روشهای اثبات قیامت انجام شد.
تکذیب قیامت:۱_ کوچک شمردن و غیر واقعی نشان دادن روز قیامت و سخنان پیامبر به این صورت که در ایه۷ ان روز را به تمسخر گرفته ودر ایات ۳ و۲۹ زمان ان روز را میخواهند "مدتی هذا الوقت ان کنتم صادقین"
۲_ نسبت دادن افک و سحر به سخنان پیامبر طبق ایه ۴۳
۳_ ترس از دست دادن دین پدرانشان طبق ایه ۴۳
۴_ قوی نشان دادن خود با مال و فرزند و در نتیجه دور ماندن از عذاب خدا طبق ایه ۳۵
اثبات حق:
۱_ نشان دادن بزرگی و قدرت خدا در برابر شریکان' خدای عالم الغیب در ایه ۳ روزی دهنده در ایه ۲۴ در برابر مالک نبودن و شریک نبودن و عدم ظهیر برای شان در ایه ۲۲
۲_ دعوت به تفکر و قیام برای فهمیدن انذار بودن انچه پیامبر می گوید در ایه ۴۶
۳_ عدم درخواست اجر از انسانها در ایه ۴۷
۴_ جواب دلیل نادرست کافران جهت عذاب نشدن یعنی داشتن مال و فرزند ۳۹ و ۳۶
۵_ دعوت به نشان دادن ان شریکان که گویی به عدم قدرت ان شریکان اشاره دارد و شاید بهتر است در همان دسته اول باشد
' ایه ۲۷
۶_بیان اینکه عمل هرکس برای خود اوست در ایات ۲۵ و۵۰
یا حکیم و یا خبیر ....
1-فرارسیدن قیامت را باید در تمامی شئونات فردی و اجتماعی ابراز کرد حتی در کوچکترین حرکات چرا که خداحکیم خبیر است...
2-به میزانی که برای غیر خدا مالکیت و ربوبیت قائل باشیم در آمدن روز قیامت در شک و تردید هستیم...
3-باور به اینکه الله رازق آسمان ها و زمین است نیاز به ابراز "صحیح" دارد و گرنه فرد در ضلالت و گمراهی آشکار قرار می گیرد...
4-علم خداوند فتاح ایجاب می کند که بین کفر و ایمان تمایز باشد و خداوند خود بین این دو گروه داوری می کند باور این امر و بروزآن در زنگی هر فردی مهم و اساسی است...
به تبعیت از پیامبر از کیفیت زندگی هر انسانی باید خبر فرارسیدن قیامت آن هم بدون هیچ کم و کاستی برداشت شود...
5-از آنجا که بسط و قدر رزق به دست خداست انفاق موجب بهره مندی از رزق کریم می شود...
6-انفاق کردن خود معرف کیفت و سبک زندگی نبوی است...
7-قیام کردن برای خداوند سیستم تفکر انسان را روشن می کند...
یا عالی بحق علی....
1-با نگاه به سبک زندگی پیامبر میتوان دریافت که مالکیت ،رازقیت و شفاعت منحصر در خداوند است و تمام مالکیت ها ،رازقیت ها و وساطت هایی که به ما تعلق پیدا کرده اعتباری اند و در قیامت ازبین رفته و حق جلوه پیدا میکند.پیامبر از آن جایی که این را باور دارد اجر خود را فقط از خداوند میخواهد.
2-ایمان و عمل صالح است که باعث بسط رزق حقیقی که همان بهره مندی از حمد است می شود.
3-ایمان به غیب و قیامت (ساعة) در تمام لحظات زندگی پیامبر اکرم ص تجلی دارد وباور دارد به اینکه تمام قوانین و اثرات به اذن الله است...
4-در هر لحظه انسان یا بر هدایت است و یا بر ضلالت که اگر در ضلالت باشد نتیجه رفتار و اعمال اوست که او را در این مسیر قرار داده است و اگر در صراط هدایت قرار گیرد به خاطر خداوند است....
و در یک کلام تمام ابرازات پیامبر بروز اسم حکیم خبیر است...
۲۶ تیر ۹۳ ، ۲۲:۰۰ م.شهسواری
بسم الله الرحمن الرحیم...

قل در التحقیق : هو إبراز ما فی القلب و إنشاؤه بأىّ وسیلة کان.بنابه تعریف باید ابتدا چیزی در قلب وجود داشته باشد که انسان بخواهد آن را ابراز کند که همان اعتقادات انسان است .پس اگر ما بخواهیم قل به معنای آنچه که در سوره به آن سفارش شده داشته باشیم باید مبانی اعتقادی آن که بر سه اصل توحید ،معاد و نبوت استوار است را در خود تقویت کنیم.

قل اول: اعتقاد به یگانگی خداوند و مالکیت او(اصل توحید)
قل دوم : اعتقاد به رازقیت خداوند و جدا بودن مسیر حق و باطل و عدم وجود مسیر بین این دو
قل سوم: اعتقاد به عدالت خداوند واینکه هرکس مسئول اعمال خود است.
قل چهارم: اعتقاد به داوری خدا به حق
قل پنجم: اعتقاد به اینکه خداوند عزیز حکیم است وشریکی برای او نمیتوان متصور شد.
قل ششم: اعتقاد به معاد که در وقوع آن شکی نیست.(بدون تأخیر یا تعجیل)(اصل معاد)
قل هفتم: اعتقاد به اینکه بسط و قبض رزق به دست خداست.(مخاطب کافران اند)
قل هشتم: اعتقاد به اینکه بسط و قبض رزق به دست خداست و انفاق در راه خودش را به بهترین شکل پاسخ می دهد.(مخاطب مومنان اند)
قل نهم: اعتقاد به لزوم قیام برای خدا دوتادوتا ویکی یکی و تفکردر حق بودن پیامبر(ص).(اصل نبوت)
قل دهم: اعتقاد به اینکه هر آنچه پیامبر(ص) از ما خواسته به نفع خودمان است و این که خدا بر هر چیزی گواه است.
قل یازدهم: اعتقاد به حق بودن قرآن در نزول بر قلب پیامبر(ص)
قل دوازدهم:اعتقاد به غلبه و پیروزی قطعی حق برباطل
قل سیزدهم: اعتقاد واطمینان به این که هر آنچه که پیامبر(ص) می گوید از جانب خداست وهرکسی مسئول هدایت و ضلالت خویش است.

به طور کلی توحید ،معاد،نبوت،جریان حق و باطل ،رازقیت خدا واختیارانسان در انتخاب مسیر هدایت و ضلالت پررنگ شده است.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی