طبیب دوار

جمع دانشجویان علوم پزشکی مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران

جمع دانشجویان علوم پزشکی مدرسه قرآن و عترت دانشگاه تهران


اردوی علمی - زیارتی مشهد (بیستم تا بیست و سوم بهمن ماه)
طبیب دوار
طبقه بندی سوره ها

مباحثه هفتم

سه شنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۰۲ ق.ظ

با تمسک به آیه شریفه "لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه" و با بهره گیری از آیات دو سوره مبارکه "ضحی و انشراح" با موضوعیت الگوگرفتن از وجود مبارک نبی گرامی اسلام(ص) گرداگرد وجود حضرتش گردیده و از گلستان معطر وجودشان معارفی عیدانه بگیرید...ان شاءالله

شروع مباحثه، ساعت 3 عصر

جهت اطلاع دوستان، ان شاءالله مباحثه فردا (سوره مبارکه عبس) مباحثه پایانی این ایام تعطیل می باشد.

امید که این دو مباحثه پایانی نیز با حضور پر ثمر شما دوستان به سرانجامی نیکو مبدل گردد.

با تشکر....

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۰۱/۱۲
طبیب دوار

نظرات  (۱۲۵)

خیلی خوب بود شاهد جان..
اجرکم عندالله...
لذت مباحثه به چند طرفه بودنشه! ببخشید که این لذت رو ی طرفه کردم ! چاره ای نبود:)
در ادامه سوره:
پیامبر اکرم رو اسوه قرار بدیم : برای تحقق امر رب از هیچ کوشش فرو نگذاریم. از پستی ها و بلندی ها به نحو احسن استفاده کنیم. سنگینی وزر رو تحمل کنیم اما دست از هدفمون بر نداریم . باور داشته باشیم که خدا هر لحظه در کنار ماست و عالم مطلق به یسر ها و عسر هایی ست که در راه وجود دارند. آنها را تدبیر می کند و نمی گذارد تلاش های خالصانه بر زمین بماند
به دنبال رفع ذکر نباشیم! این چیزی ست که خود به خود در این مسیر اعطا می شود.
اوقات فراغت را غنیمت بشماریم و خود را مشغول به امر با ارزشی کنیم
از یاد رب در هیچ صورتی غافل نشیم . چه در زمانی که هجوم دشواری ها و سختی است و چه در زمانی که آسونی محقق میشه
نسبت به رب رغبت داشته باشیم.....
این نظر خارج از گوده ! یکی تشکر از دواری های عزیز بابت راه انداختن این سنت. دیگری هم دو تا پیشنهاد: 1- از سوره هایی که کار شد میتوان یک اساسنامه حرکت و جریان ایجاد کرد که تو بحث فرهنگ برای امسال کمکمون کنه
2- به صورت دیگری این کار رو تداوم ببخشید و قطعش نکنید! گیر آوردن این فضا که دوستان از گردانهای مختلف با هم مباحثه کنند راحت نیست.....
شاید بهترین الگویی که از نبی مکرم می توان مشق کرد باور به این قاعده ست: همراه هر سختی آسونی ست
و با توجه به ربوبیت رب میتوان فهمید که این یسر از جنس تدبیر.....
حالا پس این دشواری هایی که به بهترین وجه میسور شده اند فراغتی ست که جای انجام کار های بزرگتر است.
پیدا شدن این فراغت به معنای دست از کار کشیدن یا شل شدن نیست. دو کار خواسته میشود: نصب و مشتاق شدن به سوی رب
جریان جریان الهیه پس در هر مرحله از اون باید بیشتر به خداوند متصل شد. هرقدر کار بزرگتر ، ارتباط با خدا بیشتر
در این رغبت یافتن توجه به ربوبیت خداوند است. این نشون میده که تدبیر از این فراغت و نصب قطع نمیشه . بلکه تسلیم شدن در برابر تدابیر الهی بیشتر میشه.....
وجود وزر مانعی برای حرکت قوی و سریع است. خصوصا اگر سنگین باشد. این وزر رو خدا می بیند و بر میدارد. به نظر میاد که حرف در این رابطه زیاد باشه اما من فعلا چیزی نمیدونم!
بلند آوازه شدن نام پیامبر خود یک یسر است تا ادامه رسالت به سهولت بیشتری تحقق پیدا کند.
این امور تنها از دست خداوند یکتا بر می آید و نشان میدهد که پیامبر در وضعیت دشواری قرار گرفته بودند که یاری خداوند شامل حال ایشان می شود.
خداوند بعد از ذکر این سه نعمت با ارزش قاعده ای کلی رو دو بار تکرار می کند : إن مع العسر یسرا
که در این باره صحبت شده. تا اینجا ی تصویری که تو ذهن من به وجود میاد ،وجود یک فشار بر روی پیامبر اکرم است. مسلما که از جنس رسالته و این دشواری امر ابلاغ رو میرسونه
نکته ای که دوستان گفته بودند را دوباره ذکر میکنم: در دل این دشواری ها،یاری خدا به عنوان یسر است. ضمن اینکه تا عسری نباشه تحقق یسر بی معنا ست و این را به صورت پله ای یاچرخه ای موجب صعود اند . عسر سبب ایجاد نیاز میشه. نظر انسان را ب سمت رافع نیاز سوق میده . هر قدر بیشتر توجه بشه بیشتر معنا و مفهوم یسر درک میشه و قابلیت دریافت میره بالا. هر قدر هم هدف بزرگتر باشه راه رسیدن به اون عسر های بیشتری داره. اما یاس رو کسی نمبینه چون همانقدر هم یسری ک شامل حال میشه بزرگتر و کارگشا تره

خیلی طولانی شد!!!
درباره سوره مبارکه انشراح:
چیزیز که بحث شد بیشتر از جنبه عسر و یسر و معیت این دو کنار هم بود. نکات خوبی گفته شد اما از سوره مبارکه زیاد صحبت نشد.
تو سوره باز هم نعمت هایی از جنس ایجاد حرکت ذکر میشه.
شرح صدر و وضع وزر و رفع ذکر
این نعمت ها کاملا معلومه که معنوین اما بسیار اساسی و مهم برای تحقق اهداف.
صدر جایگاه خروجی و ابراز ورودی هاست . بسط یافتن این امر رو تصور کنید. ابراز ها وسیع تر می شود و حرکت تسهیل می شود.
بیشتر از این درباره سوره مبارکه ضحی عقلم قد نمیده! بازهم خوشحال میشم این حرف ها رو اضافه و کم کنید تا اصلاح بشن!
در ادامه : شناخت نعمت رب در یک مرحله و گفتن از نعمت رب در مرحله دوم .
می شه حتی اون نعمتی که حضرت گفتند را ما بازگو کنیم . در راستای گسترش نور.
بدانیم که آخرت بهتر از دنیا ست پس برای آباد کردن اون در دنیا تلاش کنیم .
بدانیم بهترین اوی و بی نیازی و هدایت در دستان رب است . در کس دیگری جست و جو نکنیم ( البته این رو برای خودمون گفتم . شان پیامبر از این حرف و حدیث ها بری ست.)
.....
حالا اینکه می خواییم از نبی مکرم الگو بگیریم:
نسبت به اهداف اساسی شناخت داشته باشیم
رافع نیاز رو به عنوان رب پذیرفته باشیم تا تسلیم تدبیر او باشیم
نیاز رو در راه رسیدن درک کنیم . چه برای خودمون چه برای دیگران
قهر و نهر رو نسبت به نیازمند انجام ندهیم
سائل و یتیم به طور عمومی افرادی هستند که قسمت اول وجد براشون رخ داده . حالا نیازمند نیمه دومی هستند ک در دست ماست. رکسی ب اندازه جایگاهی که داره کمکه
......
ی بحثی که بحث نشد مورد عطا و رضایت است. که اگر صحبت می شه فکر کنم مفید باشه ......
اگه زیاد زیاد می نویسم شرمنده . هر جای نظرم اشتباهه خوشحال می شم اصلاح کنید
سوره ضحی از الله با نام رب یاد می کند که جنبه رشد و ربوبیت توش روشن و قابل رویته . روشنایی روز و آمدن شب و تکرار شدن هر بار این دو یک سیر رو میسازن . پیامبر وحی رو دریافت می کنن و بعد ابراز می کنهن. دریافت و ابراز و... یک چرخه به سمت بالا. خودش سبب رشده . برای تاثیر بیشتر این مورد اون نیازها وجد میشن . حالا اوی، هدایت و غنا رو ضرب کنید. کسی نمیتونه جلوی این حرکت رو بگیره.
رفع شدن این نیازها نعمتی ست که پیامبر آنها را می گوین. این خودش ی جریانه. جلب توجه افکار به سمت نعمت های الهی . اونم چه نعمت هایی.
بسم الله
سلام دوستان . توفیق نشد دیروز تو بحث باشم ولی نظرات رو خوندم و از همه بهره بردم .
ازتوضیحات واژگانی خوب شهسواری جان ممنونم.کمک خوبی بود .
حدیثی که خ بلالی عزیز گذاشته اند فوق العاده ست.
منم ی چیزی تو این رابطه بگم و اون اینکه بحث وجد از جانب خدا خییلی مهم میاد. این رابطه جذبه دو طرفه داره . به طوری که امکان قطع توش نیست. چیزی که مردم تصور کردند.
پیامبر به خوبی لازمه های تاثیر رسالت در جامعه رو می دونن و خلا های در اجتماع رو احساس می کنن. این نیازیه که خودشون درک میکنن. خداوند هم که خود صاحب رسالته این نیاز رو میبینه و رفع می کنه. نبی مکرم هم به خوبی از این موضوع آگاه اند.
دوستان ما دیگه میریم.
بسیار خوب بود شهسواری جان.
1.وجد:هو إدراک شی‏ء على حالة حادثة. یعنی در ک چیزی بر حالتی که برایش حادث شده. این فعل به دو مفعول نیاز داره چون قرار است چیزی را در حالت مخصوص خودش در ک کنا ( معنی واژه درک رو میگم در ادامه)
کما فی قولنا- وجدت الضالّة، وجدت علیه، وجدت له و به: فانّ المعنى- أدرکت الضالّة حاضرة، و أدرکت نفسی غضوبا علیه. و أدرکت نفسی حزینا له.
از جماله هایی که بالا مثال زده معلوم میشه چیزی باید در حالت خاصی قرار داشته باشه تا درک بشه یعنی کسی باید عصبانی بشه تا فرد دیگری اونو درک کنه.پس اول یه حالتی در یک شیی ایجا میشه بعد شی دیگری اونو درک میکنه...

2.درک:هو الوصول و الاحاطة سواء کان المحیط امرا مادّیا أو معنویّا و کذلک فیما یحاط و یسلّط علیه: به معنای احطه یافتن وتسلط برچیزی هست. پس دوباره باید شی موجود باشه بعد درکی اتفاق بیفته.

3.در مورد افعال وصفاتی که به خداوند نسبت داده میشه باید این دقت روکرد که همه جنبه های نقصیش رو که در معنی بین خودمون هست رو برداریم بعد اون رو به خدانسبت دهیم. مثلا ذیل صفت رحمت علامه میفرماین:
دو صفتند که از ماده رحمت اشتقاق یافته‏اند، و رحمت صفتى است انفعالى، و تاثر خاصى است درونى، که قلب هنگام دیدن کسى که فاقد چیزى و یا محتاج به چیزى است که نقص کار خود را تکمیل کند، متاثر شده، و از حالت پراکندگى به حالت جزم و عزم در مى‏آید، تا حاجت آن بیچاره را بر آورد، و نقص او را جبران کند، چیزى که هست این معنا با لوازم امکانیش در باره خدا صادق نیست، و به عبارت دیگر، رحمت در خداى تعالى هم به معناى تاثر قلبى نیست، بلکه باید نواقص امکانى آن را حذف کرد، و باقى مانده را که همان اعطاء، و افاضه، و رفع حاجت حاجتمند است، به خدا نسبت داد.

4. در این آیه گفته شده ووجدک ضالا فهدی:
خدا تورا ضال وجدان کرد.
الف. با توج به معنی وجد گفتیم اول باید چیزی در شی وجو وداشته باشد بعد کسی آنرا درک کند.پس اول باید این حس در فرد به وجود بیاید که فقیر است بعد وجدان شود.
ب. خداوند منزه از تغییر و تحول است( هوالاول والاخر والظاهر والباطن. پس این فعل هم باید جنبه های نقصیش برطرف بشه بعد به خدا نسبت داده بشه.
ج.خدا به فقر و ضلالت همه انسانها آگاهی داره وداشته پس چرا در مورد همه آدمها از این هدایتی صحبتی نشده وفقط اختصاص به رسول دارد؟ این نشون میده که به میزانی که فرد خودش احساس فقر کند وجدان میشود و مورد هدایت قرار میگیرد..

ببخشید طولانی شد. اگر نامفهوم بود بگید اصلاحش کنم.
واقعیتش این سوال خودم بوده از قبل
هرگز بیکار نمان، تلاش و کوشش را کنار مگذار، پیوسته مشغول مجاهده باش و پایان مهمى را آغاز مهم دیگر قرار ده.
و در تمام این احوال به خدا تکیه کن" و به سوى پروردگارت توجه نما" (وَ إِلى‏ رَبِّکَ فَارْغَبْ).
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۵۳ میرتاج الدینی
جامعه ای که می فهمد حیات اخروی خیر من الاولی
می فهمد پدر معنوی مهم تره
راه معنوی که اونو به غیب متصل کنه مهم تره
معیشت معنوی مهم تره
و این "فهم" یعنی ضحی ما انسانها به تعبیری دیگر...
پدر و سرپرست ما در این مسیر همان رسوا الله است که برای جامعه ای است که به این فهم رسیده باشد که به سخن خدا به نظام ولایت به امام و ولی نیاز دارد
پدر نگو بگو دست الهی بگو ید الله...
فهم الگو گرفتن از رسول یعنی ضحی.....
بچه ها در شرایط خیلی سختی نوشتم بسیااااااااار سخت بپذیرید...
این از تفسیر المیزان هست:
حال که معلوم شد هر عسرى که تصور شود بعدش یسر مى‏آید، و زمام عسر و یسر تنها به دست خدا است و لا غیر، پس هر گاه از انجام آنچه بر تو واجب شده فارغ شدى نفس خود را در راه خدا یعنى عبادت و دعا خسته کن، و در آن رغبت نشان بده، تا خدا بر تو منت نهاده راحتى که دنبال این تعب است و یسرى که دنبال این عسر است، به تو روزى فرماید.
...البته که پیامبر چون یک کمی فقط یک کمی!! با ما فرق داشتن این خیر آخرت من الاولی براشون در حد بینهایت بزرگتر از خیر آخرت من الاولی ماست.پس به خاطر همین است که مخاطب اصلی سوره اند و شایسته.
هر کسی اینو بفهمه در هدایت و رشد و به کمال رسوندن و به آخرت رسوندن مردمش براش مهم میشه اونم در حد بینهایت و میشه خواب و خورش.
اونوقته که در هدایت مردمش حریص میشه...
صلوات
من دوست دارم در رابطه با سوره ی انشراح هم صحبتی بشه خصوصا در رابطه با شرح صدر. سید شما یه بار برای من شرح صدر رو گفته بودی خیلی شیرین بود اگه میشه بگو دوستان هم استفاده کنند.
بچه ها یکی سوره انشراح و آیه آخر رو توضیح بده
من دارم فکر میکنم والبته همزمان کار دیگه!
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۳۹ میرتاج الدینی
در یک جامعه ای که در حال گسترشه یک شأن معنوی هم به شأن مادی شون اضافه میشه
که از اونجا که وللآخرة خیر من الولی
شأن معنوی یک جامعه مهم تر وحیاتی تراز شأن مادی است ....
در ماده ما به یک سرپرست برای یتیم نبودن
به یک مسیر و برنامه برای گمراه نبودن و
به یک معیشتی جانانه برای غنی بودن وعائل نبودن نیاز داریم.....
در شأن معنوی هم به این 3 مهم نیاز داریم ...نیازی بس اساسی تر و مهم تر
مرسی از این همه توجه!!! آدم حس میکنه پشت دوربین تی وی نشسته تایپ میکنه. بچه ها من یکم یوقورم به قول استاد. فکر کنم باید برم سراغ یکی که ادبیات عرب بلده با صرف متن آیات و نه چیز دیگه حالمو جا بیاره. من الان یه سنی هستم که فقط همین جند برگ قرآن رو از ظاهر میفهمم. لطفا منو در به در روایات شیعی نکنید!!!!
یک زمانی در دانشگاه کلاسای تدبر این مدلی برگزار میشد، دریغا...
در آیه ی آخر نوعی قانون ارائه میکند که می توان در کار های جهادی و فرهنگی از آن استفاده کند و نوع رفتار ما را با دیگران بیان میکند
در تفسیر برهان از ابن بابویه نقل کرده که وى به سند خود از ابن جهم از حضرت رضا (ع) روایت کرده که در مجلس مامون فرمود: خداى تعالى به پیامبر گرامیش محمد (صلوات اللَّه علیه) فرموده:" أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتِیماً فَآوى‏"، یعنى تو یتیمى بودى خداى تعالى مردم را دور تو جمع کرد،" وَ وَجَدَکَ ضَالًّا" یعنى تو نزد قومت گم شده بودى،" فهدى" یعنى قوم تو را به سوى معرفت تو هدایت نمود،" وَ وَجَدَکَ عائِلًا فَأَغْنى‏" یعنى تو را بى نیاز کرد از این راه که دعایت را مستجاب نمود مامون چون این تفسیر را شنید گفت: خدا در تو برکت دهد یا بن رسول اللَّه (و یا خدا در تو برکت نهاده).
آبی شما جواب سوالات رو گرفتی؟
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۳۰ میرتاج الدینی
در جواب شیما ی عزیز باید بگم از امام رضا (ع) در کتاب عیون اخبار الرضا یک روایتی در جواب به سوال مامون که دقیقا عین سوال امروز ماااااست در همین سوره جوابی صریح داده شده که رجوع می دهم....
از آدرسش فقط همینو میدونم....
فاطمه جان به قول استاد پیامبر گیلاس تکدانه ی عالم هستند.
از اینکه بیان شد سوره ضحی سوره ی نتیجه گیری هستش میشه فهمید که نتیجه کل عالم حضرت رسول هستن...
به قول استاد وجود میامبر میارزه به خلق اینهمه عالم.
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۲۸ میرتاج الدینی
لیل اذا سجی این سوره هم ارتباط قوی با یتیم و ضال و عائل این سوره دارد ....
دقت بفرمایید...
که نروندن سائل(هر سه ی بالا) هم میشه ضحی این سوره.....
شاید؟؟؟
محد خیلی تشبیه خوب بود
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۲۵ میرتاج الدینی
فاطمه جان شاید باید کمی صبر کنی .....
مثلا در جواب سوال دقیق و مهمت ....
به نظرت این حرفه من درسته که پیامبر عائل بوده .....یعنی خانوادو نون خور !!!!!زیاد داشته
سعی کن خانواده و نون خور معنوی و فکری و ......زیاد داشته باشی نه اینکه برونیشون.....
ها؟؟
که اگه اینو درک کنی اون وقت خدا تو رو غنی میکنه....
...سپاس خ. علیخانی
به نظر بنده شاید پاسخ دادن به این سوال ایجاد شبهاتی کنه که پاسخ به این شبهات ما را از بحث دور میکنه.
اما میتوان با یک تصویر سازی ساده بهتر آیات را متوجه شد.
قبل از آن بگذارید مطلبی را برایتان عرض کنم: شاید بحث این دو سوره بحث نبوت و آیات آخری دو سوره بحث احداث امامت است.
پس کسی بایستی شایسته نبوت گردد تا بتواند این مهم را به بشریت ارائه دهد.پس بحث بحث شایسته بودن انسان و در شاء وی قرار داشتن نبوت و امامت است.
همان طور که همه میدانیم وازگان عربی معنایی متفاوت از ترجمه ای که ما میکنیم دارد.پس معنای ضال را بیهدایت و گمگشته راه نبایستی دانست.در ادبیات عرب به درختی که در بیابانی بی آب و علف قرار دارد نیز ضال گفته میشود.یعنی این درخت در جایی است که نبایستی باشد.یعنی او کجاو بیابان کجا.اما از آنجایی که در پس تمامی کارهای خدا علم و حکمت نهفته است.این درخت بیهوده در بیابان بی آب و علف نروییده است.بایستی وسیله هدایت آن فراهم شود که خداوند فراهم کرده است.
و از انجایی که ما قائل به روح معنا هستیم پس میتوانیم بگوییم که در این بیابان دنیایی تنها پیامبر درختی است که شایسته هدایت است و در اینجا بگویم که هدایت همان وظیفه سنگین نبوت است.
حال میگوییم یعنی چه که ایشان تنها فرد بوده.میگوییم که هنوز دیر نشده و از آنجا که سور جاری در تمامی انسانهاست اما بالقوه.میتوانیم بالفعلش کنیم و خود را شایسته رسالت کنیم.بسم الله.
پس در اینجا میفهمیم که پیامبر اگر ضال نبودند هرگز ما هدایت نمیشدیم و اگر حریص به هدایت ما نبودند یعنی عائل و یتیم نبودند هرگز ما به کمال نمیرسیدیم.
ان شاالله جواب سوال باشد...
سلام علیکم جمیع آبجیانی

اول تشکر بابت سوال بسیااار باحال این بحث
بعدم اینکه دعا کنین نت ما روشن بشه با ضحی...
بعدتر واسه سلامتی آبجی نفیسه اینا صلوااات؛)
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۲۰ میرتاج الدینی
اول از همه باید از دوستان یه سوال بپرسم
اینکه قبول دارید که یتیم ،ضال ،و عائل پدیده های یک اجتماع گسترده تر و بسیط تر هستند
وقتی میگیم مرد و زن آدم یاد یک جامعه کوچک می افته
ولی وقتی میگیم یتیم یعنی یک خانواده ای تشکیل شده که پدرشو از دست داده
وهمین طور در مورد دو واژه ی دیگه .....
پس یعنی این تیکه از سوره بعد اجتماعی اش پر رنگ تره رنگ تره....
شیما جون پست های من هم با پیش فرض تدبری بودن افراد هست وگرنه می دونم که اگه در مقام بحث باشه نمی شه اینطوری صحبت کرد.
بچه ها نرگس رفت اما سوالش بی جواب موند:
چون مهمه ، شرمنده بین صحبتاتون میفرستمش
اثر شرح صدر نرمى دل است که دل را براى قبول ذکر خدا قابل و مستعد مى‏کند(این با توجه به آیه ی 22 سوره زمر) و نرمى دل همان هدایتى است که خداوند هر که رابخواهد بدان موفق مى‏سازد
اما در کل معنای شرح صدر از علامه :
[معناى" شرح صدر" و بیان اینکه خداوند براى هدایت بنده سینه او را شرح و توسعه مى‏دهد]
پس کسى که خداوند سینه‏اش را براى قبول اسلام- که همان تسلیم بودن است- شرح کرده باشد در حقیقت سینه‏اش را براى تسلیم در برابر اعتقادات صحیح و عمل صالح وسعت داده، به طورى که هیچ مطلب حق و صحیحى به او پیشنهاد نمى‏شود مگر آنکه او را مى‏پذیرد، و این نیست مگر بخاطر اینکه چشم بصیرتش نورى دارد که همیشه به اعتقاد صحیح و عمل صحیح مى‏تابد، به خلاف آن کسى که چشم دلش کور شده، او حق را از باطل و راست را از دروغ تشخیص نمى‏دهد، هم چنان که فرموده:" فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُورِ" « پس به تحقیق چشمها (در این مورد) کور نمى‏شود و لیکن دلهایى که در سینه‏ها است کور مى‏گردد. سوره حج آیه 46»............ادامه دارد.
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۱۷ میرتاج الدینی
سرعت نت
سرعت تایپ
تایپ نمودن نظرات دوست گرامی و عزیزدلمون خانم مردانی که برامون فرستادن
فک کردن به سوالات ........
و تایپ نظرات خودم
اینا مشکلات منه
تاخیر ها رو ببخشید و حلال بنمایید....
یچیزی بگم؟
توضیحاتی که در مجموع میدیم جواب سوال مباحثه نیست!(برداشت بس ناقصه منه ها البت!)
اخه من از وقتی سوالو خوندم درگیرم که چجوری از این دوتا سوره، نمونه های عملیاتی درآرم...
فاطمه جان به نظر من هم فهمیدن اینکه حالا آخرت بهتر از این دنیاست یک قانون کلی و الیته قانون اصلی.
اما نیاز ما انجام و رعایت مصادیق آن است
فهمبدن داشتن شرح صدر
فهمیدن ام مع العسر یسری
نرنجاندن یتیم
رد نکردن مسکین
و........................................
و از آنجایی که پیامبر اکرم (ص) نیاز خود به هدایت را فهم کرد هدایت شد و میتوان نتیجه گرفت به همان اندازه که حس خلا کنی و خالی بشی به همان اندازه پر میشی و کسی که به این فهم رسیده باشه میفهمه با افرادی که چنین حسی دارند و پر از نیاز به ولی و هدایت هستند رفتار بد داشتن و راندنشان بسیاار سخت است.....
صفیه من پست ها تو خیلی دوست دارم اما همشون یه جوری با پیش فرض میان وسط...تدبر بر اساس همین آیه های روبه روت نیستن. اینو همین جوری کامنت دادم که گیر سنی جماعت یا... خوردی خیلی باید دقیق تر حرف بزنی
سهلااااام ابجی شیما....؟خوبی؟

من دارم در مورد سوالت فکر می کنم ومیگردم تا چیزی بیابم...
اندکی صبر..!
ببین در واقع سوال بعدیم همین بود
اینک چجوری درک کنیم؟ جوری ک این درک و فهم نتیجه عملی برامون داشته باشه؟
و اینکه از رسول مهربانیها صل الله و علیه واله چجوری میخوای بهره ببری در این موضوع؟
اگر بخوایم ضحی رو پیامبر بگیریم اونوقت لیلی که سجی شده رو هم به مفهوم اتصال و عدم از هم گسیختگی بگیریم این دو آیه می تونه ولایت رو در خودش داشته باشه!
نکته ی دیگه ای که در سوره هست این موضوعه که خب ما از آیات اول فهمیدیم که نزدیک ترین فرد به خداوند پیامبر هستند پس نوع برخورد ایشون با مردم، غضب و رحمت و رضایت ایشون میشه همون غضب و رحمت و رضایت خداوند.
این نکته باید باعث بشه که ما بیش از پیش سیره ی اون حضرت رو مرود مطالعه قرار داده به اون عمل کنیم.
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۰۹ میرتاج الدینی
البته فاطمه ی عزیز شما بزرگوار و استادی
منتها این فقطی که شما فرمدی به این سادگی ها و فقط فقط هم نیست
در واقع تو برای اینکه همین امر رو به معنای واقعی درک بکنی به وجود گرامی نبی اسلام
اون هم به وجودی که از ایشان در این سوره به تصویر کشیده شده(منظورم آیات بعدیه)نیاز مبرم واساسی داری.....
تو تو نوعی بود منظورم بشریت بود
سلام شاهجویی جونم سوالت رو فهمیدم دستان یاری کنید جواب سارینا رو بدیم
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۷:۰۶ میرتاج الدینی
صفیه جان در این سوره یک ضحی ای که واقعا ضحی است بیان شده و از طرفی لیلی که سجی هست هم به تصویر کشیده شده منتها این کار یه تدبریسته که مصداق های این ضحی و لیل رو در سیستم فردی و اجتماعی در این سوره پیدا کنه ......
بسم الله بلالی جان منتظریم.....
البته واقعا جای اساتید بندده هستینا....
من فک کنم تقریبا یچیزایی از توضیحات محدثه فهمیدم ولی خب حالا چی؟!
یعنی در واقع اسوه حسنه ای که قراره واسه ما بمونه کجاشه؟
فقط درک اینک اخرت یچیز بهتر از دنیاشه؟
" پیامبر به علت اینکه یتیمیت خود را قرائت و درک کرد" رو از کجا میگی
ببخشید دومین دنیوی ست اشتباه تایپ شد
نکته ی دیگه ای که توی این سوره و رابطه ی خداوند و پیامبر وجود دارد این است که ارتباط اون حضرت همیشه برقرار هست و هیچگاه قطع نمی شه و از طرفی هم خداوند به پیامبر دستور داده یتیم و سائل را از خودشون دور نکنند پس اگر ما خودمون را به پیامبر وصل کنیم در واقع خودمون را به خدا وصل کردیم و اگر یه وقتی می بینیم ارتباط برقرار نمی شه بایدفرستنده که خودمون باشیم رو چک کنیم!
با توجه به سوره ضحی می توان به این نتیجه رسید که اگر نیازی در انسان به وجود بیاید در خارج رافع نیاز وجود دارد و فقط انسان باید نیاز واقعی پیدا کند و بیان می کند پیامبر به علت اینکه یتیمیت خود را قرائت و درک کرد و نیاز به سرپرست و ولی کرد خدا رافع این نیاز را قرارداد و خودش آن را ولایت کرد
اینگونه بیان مینمایید که پیامبر فقر را یتیم بودن را و ... را درک کرد و آنگاه درمان آنها را یافت. سوال من این است که در آیه وجدک آمده که در حد سواط من یعنی خدا تو را این گونه یافت و نه اینکه پیامبر خود را در این شرایط درک کرد... و با این تعبیر تحلیل های دوستان را نمیتوانم بپذیرم چون فرد فقیر در هر زمینه ای در بهترین حالت ظاهر فقر را درک میکند نه شدت آن را و تنها یک نفر دارا میتواند آن ر ا بفهمد. من اینجا خدا را پر رنگ تر میبینم و احساس میکنم یه نقطه گم شده ای (غیر از احساس فقر توسط خود فرد) وجود دارد تا خدا به او افاضه فرماید
سلام آبجی ها
ببخشید دیر اومدم
یه نظر کلی :
به نظرم انسان باید بدونه که اگه به جایگاهی می رسه همش به خواست و اراده خداست واین که مقام های اخروی خیلی بهتر از مقام های اخروی است
و خود خداهم سختی های راه رو براش آسون میکنه
خب سید چون من نمی فهمم دقیقا چی مد نظرت هست بر طبق سیستم خودم پیش می رم و از اونجایی که ما عین 2 روحیم در 2 بدن در نهایت به یه نتیجه ی مشترک میر سیم:)
این سوره با دو قسم همراه است یکی به ضحی که توضیح کاملی رو سید دادن اما در مورد شبی که سجی است یعنی آرام گرفته و فراگیر شده است . در واقع این شب که از ان یاد شده می تواند همین دنیا باشد که پس از آن ضحی یی وجود دارد مطمئن نیستم اگه دوستان توضیحی دارن لطف کنند بگن تا روشن بشه مطلب.
خ صادقی ، شیما جان فکر کنم رفتن
اما سوالشون این بود که از کجای ساختار آیه متوجه شدین که پیامبر (ص) خودشون به این حس نیاز رسیدن و حالا خدا آمده و گفته " وجد ....."
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۵۵ میرتاج الدینی
می دونی چرا اینو میگم بلا لی جان؟
آخه سوره داره از ما فی الضمیر پیامبر اکرم (ص) صحبت می کند و صحبت خدا هم که : صدق الله
در واقع مصداق ضحی این سوره (که مصداق کاملی از به نتیجعه رسیدن هستش) حضرت رسول هستند پس این سه ویژگی که در مورد ایشان با لحن سوال پرسیده شده یک بار مفهومیش خبر از درون حضرت رسول است که یعنی ایشان اینگونه بودندو یک بار مفهومی اش هم برای ما است که یعنی اینگونه باشید....
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۵۱ میرتاج الدینی
سلام بر بلالی عزیز
ار نظر من دوتاش عینه همه....
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۵۰ میرتاج الدینی
یکی از چیز هایی که میشه از این سه مختصات به نتیجه رسیدن هر امری استفاده نمود اینکه :
ما باید باور پیداکنیم که آخرت بهت است از دنیا.....
هر چیزی که در دنیا هست آخرتی اش یه چیز دیگه است....
قال مولانا علی (ع):هر چیزی در دنیا شنیدنش بزرگ تر از خودش و هر چیزی در آخرت بزرگ تر از شنیده اش است...
نقل به مضمون
خلاصه اینکه باید بدونیم توی دنیا به همه ی نتایجی که می خواهیم نمی رسیم و لا جرم بخشی از اون رو باید در آخرت انتظار بکشیم.....
خواهر sunia بنده سوال و توضیحاتتون رو خوندم اما میشه در یک جمله سوالتون رو مطرح کنید.البته از دوباره.( باعرض پوزش) آخه بنده کمی متوجه سوال اصلی شما نشدم...
منم نفهمیدم دقیق یعنی چی؟!
من برگشتم!
سلام بر دوستان قبلی و دوستانی که تازه اومدن!
سید من نفهمیدم منظورت رو یعنی بیایم ویژگی هایی از پیامبر رو نام ببریم که باعث شده ایشون الگو بشن یا اینکه راههایی رو بگیم که برای رسیدن به پیامبر که الگو هستند نیاز هست؟
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۴۵ میرتاج الدینی
نمی دونم پیامم مفهوم بود؟
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۴۳ میرتاج الدینی
در واقع توی این سوره داره مختصات یک کار یا یک سیستمی رو نشون می ده که به نتیجه رسیده
این سه تا چیزی که گفتم این سه تا خصوصیت و تفکر در هر جامعه و در هر سیستمی که ایجاد بشه یعنی اون جامعه اون سیستم به نتیجه رسیده است...
و یکی از الگو هایی که میشه از آیات گرفت تغییر ملاک ارزش گذاریمون برای خودمون ،کارامون جامعه ها و سیستم های مختلفه
باید دنبال کامل ترین اونها بگردیم.......
البته من با توضیحات آبجی سمان به نتیجه رسیدم که منظورت همینه که حواسمون باشه کجاییم و تو چه موقعیتی هستیم




سلام فهیمه جان
پیامبر ما ناب ترین گوهر درهشنده ی خداست
رحمتی ست خدایی که روشنی بخش دل تک تک ذرات عالم است
او ضحی ست همان هادی ما گمگشتگان در این شب سجی...
سلام به همگی
منم اومدم..
عذر بابت تاخیر
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۳۹ میرتاج الدینی
سوره ضحی سوره به نتیجه رسیدن است
دلیلش هم اینه که از واژه ی ضحی استفاده شده ....
واژه ی ضحی یعنی گسترده شدن روز است .....
نشونه ای هم که انسان این سوره سیستمش به نتیجه رسیده آیات 3و4و 5 است که می فرماید:
یعنی اینکه انسان احساس نکند خدا اونو رها کرده .....
انسان احساس کند که آخرت براش بهتره ...و احساس اینو داشته باشه که خدا اینقد بهش می ده که راضی بشه .......
سید یخوورده بتوضیح!
یعنی چی وجدان کردن؟ همون درک کردنه؟
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۳۰ میرتاج الدینی
دوستان از اینکه نظرا ت من خیلیییی دیییر میرسه عذر خواهی میکنم......
کلا از اینکه تو فضای بحث نیستم هم منو ببخشید......
موافقم سید
وجدانی بیدار برای وجد کردن ، برای کند و کاو درون ، برای فهم هر آنچه هست و نیست ، برای فهم آنچه که باید باشد و الان نیست
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۲۷ میرتاج الدینی
مثلا اینکه توی این سوره خطاب به پیامبر اکرم گفته شده "الم یجدک"؟
خب این بسیااار مهم است که یک مرحله از رشد و شکوفایی یک مرحله از بلوغ فکری ما باید وجدان کردن و درک نمودن یک سری وقایع مهم در زندگی باشد .....
ازآبجی های عزیز اگه کسی با نظر من موافقه و میتونه کمی توضیح می فرمایید؟؟
دوستان من علی رغم مهمون نداشتن به دلیل کارداشتن برای مراسم خالم اینا باید برم.
التماس دعا.
پر واضحه که منظورم از فلق اینجا دقیقا وجود نازنین حضرت رسول صل الله علیه و آله و اهل بیت مطهرشون و قرآنه
چیزی که در مجموع بنظرم میرسه اینکه درک فقر و درک حس یتیم بودن و سائل بودن و فهم قانون ان مع العسر یسری ی عالم آدم رو بسمت فلق های خدا میبره تا با چنگ زدن به اونها خودش رو از ورطه هلاکت نجات بده.
شاید اثر وضعی این حالت تنظیم شدن رفتار انسان با دیگران هم باشه...
الان مباحث داره حول سه موضوع پیش میره
احساس نیاز و طبع اون دنبال رافع نیاز رفتن و ..........
آبه ی ان مع العسز....
و شرح صدر
و خانم بلالی هم نکات کل دو سوره رو گفتن و رفتن :)
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۲۳ میرتاج الدینی
خب پیشنهاد من اینه که به سوال جواب بدیم
خب چرا روی الگو هایی که میشه در این دو سوره از پیامبر اکرم گرفت فقط تمرکز نمی کنیم؟
۱۲ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۲۱ میرتاج الدینی
السلام علیکم و رحمة الله
عذر می خوام از بابت تاخیری که داشتم
نت نداشتیم ......
آقا خب مام مهمون داریم:(

درمورد سوالت نرگس
من یادمه استاد سرکلاس میگفتن از الف و لام سر عسر اینطور برداشت میشه که جنس عسر اینطور است که به دنبالش یسر میاید
پیشنهاد؟ :)
...به نظر بنده شاید آیه 4 نمایانگر این مطلب است که پیامبر ص احساس فقر را داشته اند.
فقیر چه کسی است؟ کسی که برای رفتن از پله ای به پله ی بالاتر خود به تنهایی نتواند و احساس ناتوانی مطلق مستقل نماید آنموقع فقیر ایت.او علم به بهتر بودن پله بالاتر را دارد.علم به ناتوانی و فقر خود را نسبت به آن پله را نیز دارد.پس...
آیه 4 و 5 نمایانگر فقر پیامبر.
دوستان ما مهمون داریم باید بریم ولی شب دوباره میام انشاءلله
در ادامه ی سوال نرگس :)
البته به نظر من شاید مهم تر از ساختار آبه ان مع العسر..... بهتر باشه به این نکته توجه کرد که همراهی سختی و آسانی نشانی از آن است که نیابد از حرکت ایستاد و خداوند این حالت را برای حرکت مداوم طراحی کرده
این مطلب از گفته های استاد رضازاده بود نرگس جان و نقل به مضمون
بهتر بودن آخرت نسبت به دنیا برای پیامبر
عطای خداون با حضرت تا اینکه ایشان راضی شوند
هدایت کردن، مأوا دادن ایشان،غنی و بی نیاز کردن ایشان
علیکم منی السلام جمیعا
صفیه خانم مطمئنی شرح صدر نرمی دل است؟
آخه به نظرم تحمل مصائب باشه تا پذیرش حق.
آبی ها چون مهمانی هم باید مرخص شوم ایشالا بعدا از نظراتتان استفاده می کنم
دوستان به نظر من هم کمی منظم تر صحبت کنیم بهتر باشه
ما وعدک وما قلی:
رابطه ی همیشگی پیامبر با خداوند
نرگس جان برای جواب سوالت این مطلب رو از تفسیر میذارم:
برای استعمال "مع" تفسیرهایی از جانب مفسران مطرح شده است که بسیاری از آنها قابل جمع هستند و ما در زیر به آنها اشاره می کنیم.
الف. استعمال حرف مع به جاى بعد، برای این است که پیوستگى یسر با عسر را می رساند.[3] یعنی در آیه شریفه یک نوع پیوستگی و ارتباط بین تحمل سختی ها و رسیدن به آسانی وجود دارد؛ یعنی این طور نیست که انسان به طور اتفاقی بعد از سختی، به راحتی برسد؛ از این رو برای رساندن این پیوند بین عسر و یسر، به کلمه ای نیاز داریم که این معنا در آن وجود داشته باشد و آن کلمه "مع" است.
به عبارت دیگر؛ آیه با لفظ "مع" مى‏فهماند که آسانى با رنج توأم است، از لحظه تحمّل سختى، آسانى به تدریج به دست مى‏آید.[4] به هر حال، مع نشانه همراهى است[5] و بیان می کند که این دو از هم تفکیک ناپذیرند.
ب. برای این از کلمه "مع" استفاده شده تا نشان دهد آسانی به سختی نزدیک است که از این رهگذر موجبات تسلّی خاطر و تقویت قلب فراهم شود.‏[6]
گفتنی است که علامه طباطبایی بر این باور است که منظور از کلمه "مع=با" واقع شدن یسر به دنبال عسر است، نه این که منظور از معیّت این باشد که یسر و عسر در زمان واحد تحقق مى‏یابد.[7]
به هر حال معنای "مع" هر چه باشد، با توجه به این که با هر مشکلى آسانى آمیخته، و با هر صعوبتى سهولتى همراه است، و این دو همیشه با هم بوده و با هم خواهند بود[8] استفاده از واژه "مع" خالی از لطف نبوده است.
دوستان به نظرم بحث رو کمی جهت دار کنیم و ویژگی هایی از پیامبر که در این سوره گفته شده رو مورد بررسی قرار بدیم بهتر باشه!
اللهم صل علی محمد و آل محمد
خیلی تدبری نیست ولی قشنگ بود...
قطره ای از در یای بیکران اخلاق محمدی...
سخنان مقام معظم رهبری در خطبه نماز جمعه سال 80:
پیغمبر تضرع خودش را از دست نداد و ارتباط خودش را از دست نداد و ارتباط خود را با خدا روز به روز محکمتر کرد.در وسط میدان جنگ،همان وقتی که نیروهای خودش را مرتب می کرد، تشویق و تحریض می کرد ، خودش دست به سلاح می برد و فرماندهی قاطع می کرد ،یا آنها را تعلیم می داد که چه کار کنند، روی زانو می افتاد و دستش را پیش خدای متعال بلند می کرد و جلوی مردم بنا می کرد به اشک ریختن و با خدا حرف زدن : پروردگارا ! تو به ما کمک کن .پروردگارا ! تو از ما پشتیبانی کن.پروردگارا!تو خودت دشمنانت را دفع کن.نه دعای او موجب می شد که نیرویش را به کار نگیرد ، نه به کار گرفتن نیرو موجب می شد که از توسل و تضرع وارتباط با خدا غافل بماند.به هر دو توجه داشت.
فهم رابطه ی همیشگی پیامبر با خداوند باید ما را به این فهم برساند که برای حل مشکلاتمان به پیامبری رجوع کنیم که دائم الحال است.
شرح صدر در واقع نرمی دل است و هرچفدر دل انسان در مقابل پذیرش حق نرم تر باشد شرح صدرش بیش تر است چراکه قلبی از پذیرش حق سربازمی زند که مانعی درون ان باشد.
خوب اینجوره که وقتی تو نیازت را وجد کنی دنبال رافعی میگردی که میشه خدا و تویی که صدر و قلبت روبروی خدا قرار میدی و اون موقع که گر نیازی خدا تو درمیابد
استاد سر کلاس به ما گفتن که اگر می خوایم از عنایات پیامبر و ائمه بهره مند بشیم باید خودمونو یتیم و گمراه عرضه کنیم.
یعنی پیامبر به اون حد رسیده بودن که خدا واسطه ای در شانشان نمیدیده برای تکریم و هدایت ولی ما باید با واسطه و شفیع وترد عمل بشیم.
ببخشید ادبیاتم مناست نیست.
و چیز دیگری.
"ان مع العسر یسرا"آیا این معنی رو میده که این دو تا لازمه ی هم هستند؟یعنی برای اینکه به آسونی برسیم باید سختی بکشیم.
جواب خودم "بله" هست.
راغب گفته: کلمه" شرح" در اصل لغت به معناى باز کردن گوشت و امثال آن است، وقتى گفته مى‏شود:" شرحت اللحم" معنایش این است که گوشت باز شد، و" شرحت اللحم" معنایش این است که من گوشت را باز کردم، و از جمله موارد استعمالش" شرح صدر" است، که معنایش باز شدن و گستردگى سینه به نور الهى و سکینتى از ناحیه خدا و روحى از او اس
می دونین مشکل من چیه.
من کاملا می دونم که کاملا نیازمند و فقیر و یتیمم.
ولی تو دلم به این عمیقی باورش ندارم.
خب این خیلی سخته که به دانسته هامون عمل کنیم.حداقل برای من سخته.
اگه آسون بود که همه به درجه پیامبر می رسیدن.
خواهر مردانی: وجد اوکی اما با ضمیر ک به خدا نمیرسه؟؟
بچه ها یکی سوره انشراح رو بسط بده
صلوات
پست قبلی ام را کامل تر میکنم: کسی که در نداری است، خودش نمیفهمد که ندارد، کسی که از ابتدا کور است این را می فهمد که بینایی ندارد اما نمیفهمد که وسعت داشتن بینایی چقدر است و به همین دلیل خودش آن قدر که باید دلش برای خودش نمیسوزد؛ در حالی که یک بینا که از لذت و برکات بینایی دارد بهره میگیرد محرومیت آن کور را درک میکند. این وسط باید یک نفر که میداند ما چمان است بیاید و دستمان را بگیرد! خدا هم در آیات همه چیز را مستقیم به خودش ربط داده. اما!!!! دقت کنید به آیه آخر سوره ضحی: "فحدث" یه جوری داره راه نشون میده که اگه نمیدونی من (خدا) چیا دارم که تو میتونی ازم بخوای؛ اونایی که داری رو هی مرور کن، به دیگران بگو، از دیگران بشنو... این جوری افق دیدت باز میشه و بزرگ تر میخوای و به نداشته های خودت بیشتر می رسی... آخ شبیه اون زمانایی که آدم میره زیارت هی میخواد بزرگ بخواد تهش چیزی در نمیاد بعد کتاب دعا رو که باز میکنی از زبان ائمه کف میکنی!!!!
ااین که خداوند پیامبر را یتیم یافت براساس ترجمه ی یتیم که همان نداشتن مربی است این نکته مشخص می شود که پیامبر با کسب اخلاق نیکو و پسندیده به درجه ای از معنویت رسیده که خداوند ایشان را یتیم می بیند یعنی کسی را در شأنی نمی بیند که به آن حضرت ولایت داشته باشد.
شیما جان تا جایی که من یادم میآید از کلمه وجدان میشه فهمید
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم
سلام به خواهران سوره ضحی و انشراح
به نظر بنده شاید فرمول اصلی فقیر شدن و در معرض نور ضحی قرار گرفتن، درک یتیم بودن و سائل بودن انسان است.در آن صورت است که رو به نور شده است.و این موضوع را نمیفهمد و درک نمیکند تا به اضطرار نرسیده باشند.و با افزایش علم به این مهم دست میابند.آن هم علم حقیقی...
آبجی صفیه دلیل بیار برای حرفت: " میزان حق پذیری"
یک نکته ای را نمیفهمم: در آیات اشاره شده که "خدا" پیامبر را یتیم و ... یافت . منظورم این است که از کجای آیه این را استنباط میکنید که خود پیامبر این نیاز ها را دریافته و آنگاه در اثر احساس فقر به برکات رسیده است؟
سلام بر آبجی شیما
منور کردی عزیز نکته ی خوبی اشاره کردی اینکه در دل عسر یار است
شرح صدری که در سوره ی مبارکه ی انشراح آمده است را همان میزان حق پذیری فرد تعیین می کند یعنی انسان به هراندازه که حق پذیر باشد شرح صدر دارد.
سلام
اولین نکته اینکه من با این ترجمه مشکل دارم که همه جا "مع " را در آیه شریفه "پس " معنی میکنند. به نظر من این قدر تاکید یک جوری نشان دهنده این است که در دل "عسر" "یسر" نهفته است و باید آن یسر مخصوص به آن عسر را شناخت و به کمک آن از این سختی عبور کرد. زمانی هم که آیات ابتدایی را میخوانیم حس میکنیم که در یک شرایط بسیار بسیار سنگین برای پیامبر قرار گرفته ایم و در وسط این شدت سختی یسر از جانب خداوند میرسد. و این پایان سختی های پیامبر نیست؛یعنی عسر هم چنان در جریان است صرفا احساس نمیشود. و زیبا این جا است که زمانی که به این حد رسیدی که این سختی را آسان احساس کنی، دوباره باید گام برداری و یک مرحله بزرگ تر شوی و سنگین تر را احساس کنی و باز بزرگ تر شوی و ... به آخر آیه که میرسم احساس فیزیک بهم دست میده !! یعنی خدا برات جهت رو یه کمک یک بردار نشان داده، هم جهت و هم طول بردار مشخصه!!

پیامبر همچون منبع نوری است که اتصال به او ما را به خداوند وصل می کند. پیامبر ضحی است و ویژگی ضحی اسن است که آنقدر مهربان است که از هیچ کس روی نمی گرداند، همیشگی است ولی اگر ما روی خود را برگردانیم دچار خسر می شویم و از بزرگی وی کاسته نمی شود. او در ارائه ی نورش تفاوتی بین مردم قائل نیست و این خود انسان ها هستند که با توجه به توانایی ها ی خود از نورش بهرهمند می شوند.
به نظر من هم باید به آنچه که می دانیم فعلا عمل کرد تا در ادامه و حین راه ،کم و کاستی ها مشخص شود ، نیاز ها پیدا شود
انسان تا تلخی ندانستن و نداشتن چیزی رو نچشه به دنبال رفع نیاز و داشتنش نمیره
به خاطر همین در این سوره
گام اول برای هدایت شدن ،احساس گمراه بودن است...
برای بی نیاز شدن احساس فقیر بودن...
وبرای پناه گرفتن احساس بی پناهی ویتیمی...
و در آخر اشاره میکنه که
حالا که تلخی این سه حس را چشیده ای سائلی را مران ، یتیمی را تحقیر مکن....
سلام بر دورای های عزیز دل
فهم این مطلب که پیامبر مورد اکرام خداوند بوده باید این مسئله را برای ما روشن کند که ما از کسی در زندگی الگو بگیریم که ماودعک و ماقلی است.
نرگس جان به نظر من فهم رعایت خداست و در یک کلام تصحیح دیدگاه توحیدیمان است
و به قول استاد عمل به دانسته هاست که علم میاره
در سوره انشراح یک قانون بیان شده است که بعد از عسر یسر است و توجه به این قانون باعث میشود که سختی های راه انسان را از پا در نیاورد و امید به سرانجام رسیدن باعث حرکت و تحرک می شود و از طرفی طبق دستوری که به پیامبر داده شده می توان برای خود بهره برد به این صورت که بعد از اینکه به برنامه های خود رسیدیم و عملی و به نتیجه رسید باید دوباره برای امتداد آن برنامه ریزی کرد.
همچنین از آنجا که پیامبر دارای شرح صدر بود باید ما نیز در موسسات خوب با دیگران با شرح صدر رفتار کرد
سلام علیکم جمیعا.
من یه سوال داشتم:
چجوری ما تهی بودن و نیاز خودمون رو درک کنیم؟
یعنی قدم اول رو چجوری برداریم؟
با سلام
با توجه سوره ضحی می توان به این نتیجه رسید که اگر نیازی در انسان به وجود آید در خارج رافع نیاز وجود دارد و فقط انسان باید نیاز واقعی پیدا کند وبیان میکند پیامبر به علت اینکه یتیمیت خود را قرائت و درک کرد و نیاز به سرپرست و ولی کرد خدا رافع این نیاز را قرار داد و خودش آن را ولایت کرد و از آنجایی که نیاز خود به هدایت را فهم کرد هدایت شد و میتوان نتیجه گرفت به همان اندازه که حس خلا کنی و خالی بشی به همان اندازه پر میشی و کسی که به این فهم رسیده باشه میفهمه با افرادی که چنین حسی دارند و پر از نیاز به ولی و هدایت است رفتار بد کردن و آنها را راندن برایشان بسیار سخت است. به این خاطر در آیات آخر نوعی قانون ارائه میکند که میتوان در کارهای جهادی و فرهنگی از آن استفاده کرد و نوع رفتار ما را با دیگران بیان می کند و در ضمن این سوره بیان می کند که با اتصال به منبع اصلی و رافع نیاز حقیقی است که نیازمان پاسخ داده می شود و تا زمانی که به آن متصل باشیم ثابتیم و نوسان نداریم
هم چنین اگر بدانیم آخرت بهتر از دنیاست وآنجاست که برای تمام رفع نیازها در آنجا بهتر از اینجا صورت گرفته و شوق به رب آنجا بهتر پاسخ داده می شود
از طرفی بیان می کند انسان باید به شکرانه نعمتش و و رفع نیارشبه فکر دیگران باشد و زمینه ساز بهره مندی دیگران که یتیم و سایل هستند را ایجاد کند و راه رو به یتیم و سایل نشان دهد
دوستان حاضر ، بسم الله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی